Abstract:
جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران یکی از رویدادهای تاریخی مهم حیات سیاسی است که طی آن ایرانیان به صحنة سیاست آمدند تا نه تنها ریشه استعمار خارجی را برای همیشه بسوزند بلکه راه را برای عمران و آبادی کشور هموار نمایند. متأسفانه این آرزو به نتیجۀ مؤثر خود نرسید. تاکنون نویسندگان فراوانی از زوایای مختلف علل و عوامل شکست را بررسی کردهاند. در این نوشته تلاش شده است زاویهای جدید در کنار نگاههای گذشته بر بنیاد تحلیل گفتمان گشوده شود. منطق اصلی این بحث عبارت است از این مهم که چگونه «استیفای حقوق ملت ایران» در سالهای جنبش نفت، مفهومی برابر با «ملی کردن» یافت. با عنایت به متن تاریخی سالهای ملی شدن صنعت نفت، تحلیل گفتمان کمک می کند تا فهمی واقع بینانه از عملکرد منطق ملیون ایرانی در برابر منطق انتقال گرانۀ دشمنان آنها داشت. علل و عوامل بنیادین مطرح شده در این نوشتار نشان میدهد که ملیون ایرانی راهبردهای عمیق و قابل پیش بینی در قبال ایالات متحده و به ویژه انگلستان نداشتند. با بر ملاشدن این ضعف ها و علل و عوامل بنیادین، ملیون فاقد ابتکار عملهای واقع بینانه بودند، ابتکار عمل های واقع بینانهای که میتوانست ابهام گفتمانی را وارد دورهای جدید نماید. دورۀ جدید میتوانست به گونهای مطرح شود که بنیاد جنبش ملی شدن صنعت نفت به قوت خود باقی بماند و دشمنان ایران را دچار انفعال گرداند. این مهم انجام نشد و اندک اندک شکست گریبان جنبش ملی را گرفت.
The nationalization of oil industry movement is one of the important historical periods of political life in Iran، through which Iranians came to political scene not only to eradicating the roots of foreign exploitation forever but also to pave the way for the development of Iran. Unfortunately the wish didn’t come true. So far many researchers have studied the reasons of this failure from different perspectives. The attempt is made here to provide a new perspective in addition to the available view points، based on discourse analysis. The main purpose of this article is to determine that how did the “inquiring of national rights” became equivalent to the “nationalizing” over the years of this movement. With a review of the history of oil industry nationalization، the discourse analysis contributes to the realistic understanding of Iranian nationalists’ performance against enemy’s transference logic. Fundamental reasons، discussed in this article indicate that Iranian nationalists didn’t have a deep and predictable strategy against USA and specially UK regarding oil industry. As this weakness was revealed along with the fundamental reasons، Iranian nationalists did not have realistic initiatives the kind that could transfer the discourse ambiguity in to a new era. A new era could have been addressed in a manner that the foundation of oil industry would have remained powerful and would have embarrassed the enemies. This strategy did not work and this national movement failed gradually.
Machine summary:
قسمت اول: شکلگیری استیفای حقوق ملت ایرانجنبش ملی شدن صنعت نفت یکی از آوردگاههای مهم سیاسی تاریخ معاصر ایران است که به تدریج روندی رو به رشد به خود گرفت و در مقام گسترش با موانع جدی مواجه شد.
ظاهر منافقانۀ اجرای درست قانون اساسی ایران که ناظر بر اصول نود تا نود و سه قانون اساسی بود میتوانست دست قدرتهای جهانی را در قلمروهای اشغالی خود باز گذارد و نه تنها مصونیت سیاسی برای شرکت نفت جنوب ایجاد نماید بلکه دغدغههای ایالات متحده و بویژه روسیه شوروی را در داشتن منافع نفتی مورد تأیید قرار دهد (جامی، 1362: 281).
بنابراین منطق انتقال گرایی بین الملل ایجاب میکرد که انگلستان از طریق شریک کردن شوروی در نفت شمال ایران اولا توسعه و نفوذ روسیه به سمت آبهای گرم خلیج فارس را مسدود نماید ثانیا با طرح تقسیم ایران عملا جنبش ملی ایرانیان را دچار گسیختگی کرده، از طریق مداخلات قدرت های بزرگ عملا فاتحۀ استقلال سیاسی ایران را فریاد بزند.
اگر مقاومت ملی در سطح داخلی توانست انتقال گرایی انگلیسی ها را دچار آسیب جدی نماید، این روسیه شوروی بود که با مخالفت های خود با طرح تقسیم ایران ابتکار عمل انگلستان را در عرصۀ جهانی با شکست مواجه کرد.
بنابراین همان گونه که کارگزاران و نخبگان سیاسی در «پردازش» استیفای حقوق در عالیترین مدلول - ملی کردن- اقدام فعال انجام داده بودند، طبیعی بود که با رشد انتقال گرایی استعماری انگلستان و عوامل داخلی آن بویژه در سالهای دوم و سوم نهضت، آنها میبایست نوعی واسازی خلاقانه - هرچند تلخ - از وضعیت جدید ارائه میدادند تا اجازه ظهور انعطاف ناپذیری نهضت و متعاقبا شکست آن را ندهند.