Abstract:
از دیدگاه رازی، ایمان در لغت مصدری از دو فعل «تصدیق» و «امان» و در اصطلاح عبارت از «تصدیق و معرفت با قلب» و «اقرار با زبان» است و زمانی که معرفت با قلب حاصل گردد، اقرار با زبان نیز در ظاهر حاصل میشود. وی معتقد است مقومات مفهومی ایمان، یکی «تصدیق و معرفت قلبی» و دیگری «اقرار زبانی» است و عمل از حوزه مفهومی ایمان خارج است؛ زیرا عطف عمل بر ایمان باعث تکرار است. او که بر این باور است که اعتقاد و ایمان باید مبتنی بر دلیل باشد در تبیین دیدگاههای خویش حول محور ایمان، از دیگران تاثیراتی پذیرفته و هم بر دیگران تاثیراتی داشته است. دیدگاههای او از جهاتی با دیگر متکلمان اشعری نیز تفاوتهایی داشته است
Thomas Aquinas has surveyed the concept of beauty in different sections of his books. He implied these points in various parts and not in a book with a dedicated section. Although he has adapted most of his views on beauty from his ancestors، he has paraphrased them by his own method along with his view on being and cognition. The concept of beauty in Aquinas's opinion is expressed on two bases which are transcendental and sensible beauties. Definition of beauty and its features، perception problem and aesthetics experience، the relation between beauty and transcendental qualities especially the ratio of beauty and goodness، are the main elements of Aquinas's theory of beauty. In this article، in addition to enumerating main elements of beauty from the viewpoint of Aquinas، it will be presented that although his philosophical language has an Aristotelian basis، it enjoys some Platonic views. In addition، we will discuss that St. Thomas's Christian beliefs have influenced his theory of beauty.
Machine summary:
رازی در کتاب «اسماء الله الحسنی» بعد از آنکه به یکی از معانی لغوی ایمان (تصدیق) اشاره میکند با ذکر یک دلیل آن معنا را اثبات میکند و در تفسیر کبیر، ذیل آیۀ (بقره/3) آن را با شش وجه مدلل میدارد که این دلائل عبارتند از: 1ـ1ـ1ـ1ـ وی مینویسد: «ایمان، مصدر «تصدیق» است.
4ـ1ـ3ـ دلیل سوم: به نظر ما دلیل سومی که میتوان بر این اعتقاد فخر اقامه کرد آن است که فخر در هیچ یک از تعاریفی که در باب ایمان آورده عمل را به عنوان رکنی اساسی و قوام دهنده، در حوزۀ مفهومی آن وارد نکرده و در کتاب المحصل، صراحتا به دنبال تعریف خود از ایمان، به تعریف معتزله و علمای متقدم اشاره و خاطر نشان کرده که دیدگاهش، با دیدگاه معتزله و متقدمان متفاوت است؛ یعنی در تعاریف آنها سه رکن «تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل» بیان شده است، در حالی که در تعریف فخر، رکن سوم (عمل) لحاظ نشده و حتی فخر رازی برای اینکه بدین امر متهم نشود که ایمان را صرف تصدیق قلبی انگاشته و به رکن دوم ایمان، یعنی اقرار زبانی بی توجه بوده، این اتهام را در یکی از آثارش از خود دفع و آن را با دو امر «حصول معرفت با قلب» و «اقرار با زبان» تعریف کرده و برای آن نیز با توجه به آیۀ قرآن دلیل آورده است (همو، من اسرار التنزیل، 130)؛ بنابراین از تعاریف فخر، میتوان نتیجه گرفت که او به نظریۀ خارجیت عمل از ایمان معتقد است.