Abstract:
در خلال بین سال های 1324ق./ 1907م. تا 1337ق./ 1919م. طغیانی در منطقه مرکزی ایران با مرکزیت کاشان به وجود آمد. سردسته طغیانگران، نایب حسین کاشی و پسرش ماشاءاله خان بودند. محدوده جغرافیایی این طغیان، از جنوب قم تا یزد و از مورچه خورت تا حوالی طبس را شامل می شد. پاره ای علل و عوامل، باعث بروز و ادامه طغیان نایبیان در این محدوده گردید. علل و عوامل محلی، ملی و فراملی، باعث شد که طغیانی با این وسعت شکل بگیرد و سال های متمادی ادامه یابد. این نوشته، به دنبال شرح و بسط این علل و عوامل است. در عوامل محلی به موقعیت طبیعی منطقه کاشان و اختلاف و دودستگی اهالی کاشان، شگردهای نایبیان، حکام کاشان و ناکارآمدی ادارات محلی می پردازد. در عوامل ملی، از آمد و شد پیاپی کابینه ها، فقدان ارتش، کمبود بودجه و تشکیلات نامتمرکز وزارت مالیه، فساد مرکزنشینان و تباهی نیروهای اعزامی از مرکز و نایب، اهرمی برای فشار به مشروطه خواهان مطرح شده و سیاست خارجی انگلستان در قبال ایران، تلگرافخانه انگلیس و نایبیان، جنگ جهانی اول و بیکاری، به عنوان عوامل فراملی بروز و ادامه طغیان نایبیان، بحث شده است.
Machine summary:
"کویر مرکزی ایران-که محدودۀ اصلی جولان نایب حسین کاشی و پسرش ما شاء اللهخان محسوب میشد-سرزمینی است خشک و سوزان که عبور از آن دشوار میباشد وبا آذوقۀ کافی نیز بسختی میتوان از آن گذشت.
»(مدنی،1378،ص 98) این گروه شامل سید ابراهیم پشت مشهدی،آقا تقی و حسام الاسلام بودند و شروع به اقداماتی در جهت سرکوب نایبیان کردند؛اما کاری از پیش نبردند و بعد از مدتی متفرق شدندو حتا کوشیدند تا اسم خود را از سیاهۀ انجمن خارج کنند.
ضلع دیگر آن،همشهریهای وی در تهران از جمله سید عبد الرحیم تمبری،مجلل الدولهو دیگران بودند که در دستگاههای مختلف نفوذ داشتند و با پرداخت سکههای ما شاء اللهخان به افراد ذی نفوذ،مقام و منصب قراسورانی برای نایبیان جفتوجور میکردند وهمواره تلاشهای مخالفان نایب را در اقدام برای سرکوب شورش،با پرداخت رشوه،خنثامیساختند:«در تهران،اغلب رجال با آنها ارتباط داشته و نایب حسین،سالانه هدایائیبرای آنها میفرستاده است و به دستور آنها،علیه مصالح مملکت اقداماتی میکرده است.
بهرامی&%07811GNGG078G% در خاطرات خود نوشته است:قرار بود هیئتی از تهران برای مذاکره با نایب به کاشان برود.
»(1363،صص 355-356) به لحاظ پرداخت رشوه بود که افراد اعزامی برای سرکوب نایب،از کار خود صرفنظرمیکردند(نوائی،بقائی،1379،ص 183)و اگر میپذیرفتند و راهی کاشان میشدند،مرتبادر کار آنان کارشکنی صورت میگرفت.
هرچند دائما از مرکزتلگرافهائی در باب رعایت حال اهالی کاشان مخابره میشد(ایران نو،1328 ق،ص 3)اما سواران بختیاری،به آزار مردم و غارت اموال آنان مشغول بودند:«تا یک ساعتی از روزگذشته،تقریبا نصف از شهر را غارت کردند و هر ذخیره و نقب را،بدون معطلی نهبکردند."