Abstract:
این تحقیق الگوی ترکیبی را جهت هماهنگی بین استراتژی سطح کسب و کار و استراتژی مالی و زیرسیستم های آن؛ شامل استراتژی سرمایه گذاری، استراتژی تامین مالی، استراتژی تقسیم سود و استراتژی سرمایه در گردش ارائه می دهد. الگوی ترکیبی مبتنی بر نگرش فرایندی به مدیریت استراتژیک است که در آن اجرای استراتژیک تابعی از تدوین (کانون توجه داخلی / خارجی) و کنترل (کم/زیاد) است. روش این تحقیق برمبنای نتیجه از نوع توسعه ای و برمبنای هدف از نوع توصیفی – تبیینی و بر مبنای نوع داده های مورد استفاده نیز از نوع کیفی و کمی می باشد. از استراتژی تحقیق پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری تعداد 273 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که قبل از سال 1385 به عضویت بورس در آمده اند و طی سال 1387 سهام آن ها در بورس مورد معامله قرار گرفته اند. از کل جامعه آماری، تعداد 67 مورد با طرح تحقیق همکاری نموده اند. ابزارهای گردآوری داده ها سه روش پرسشنامه، مصاحبه و تحلیل صورت های مالی است. از روش های آمار توصیفی جهت تلخیص داده ها، از روش های آمار تحلیل پارامتریک و ناپارامتریک نیز جهت تحلیل نتایج استفاده شده است. نتایج نشان می دهد هماهنگی بیرونی (عمودی) میان استراتژی سیستم مالی و استراتژی کسب و کار، هماهنگی درونی (عمودی) میان استراتژی سیتم مالی و زیر سیستم ها یا کارکردهای آن، هماهنگی درونی (افقی) میان زیرسیستمها یا کارکردهای سیستم مالی، هماهنگی بیرونی (عمودی) زیرسیستم ها میان زیرسیستم های استراتژی مالی با استراتژی کسب و کار و اثر تعاملی آنها بر عملکرد (ROA) اثر می گذارند و شرکت هایی که هماهنگی بالایی دارند نسبت به شرکت هایی که هماهنگی متوسط و یا کمی دارند، عملکرد بیشتری دارند.
Machine summary:
"بنابراین سئوالاتی که مطرح میشوند عبارتند از؛ چگونه میتوان تصمیمات مالی را در تئوری و عمل برای طرحریزی استراتژیهای مالی شرکت مورد استفاده قرار داد؟،چگونه میتوان بین استراتژیهای مالی و استراتژی سازمان ارتباط ایجاد کرد؟چگونه میتوان استراتژی مالی و استراتژی سازمان را به سوی ایجاد ارزش برای سهامداران رهنمون کرد؟در نهایت سئوال مهمی که مطرح میشود این است که چگونه میتوان استراتژیهای مالی را با {P(1)- Cost of capital P} {P(2)- Discount rate P} {P(3)- Capital structure or financial structure or financial financial leverage P} {P(4)- Net Present Value(NPV) P} چارچوب کلی تصمیمگیری استراتژیک هماهنگ کرد؟بنابراین،مقاله حاضر به این سؤال پاسخ میدهد که هر یک از گونههای استراتژیهای مالی و زیرسیستمهای آن با کدامیک از انواع استراتژیهای سطح کسبوکار هماهنگتر میباشد؟و آیا سازمانهایی که این هماهنگی در آنها وجود دارد عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند؟ به عبارت دیگر،در نگرش استراتژیک به تصمیمات مالی،سیستم مالی به عنوان یکی از سیستمهای اصلی سازمان تلقی میشود که هم خود سیستم و هم زیر سیستمهای آن،متناسب با اهداف و استراتژیها و سایر ابعاد سازمانی میتوانند از استراتژیهای متفاوتی برای رسیدن به اهداف اصلی سازمان که همانا بهبود و افزایش عملکرد سازمانی است،استفاده کنند.
2. بر اساس نقشۀ جامع حاصل از تحقیق یعنی هماهنگی استراتژی سطح کسبوکار و استراتژی وظیفهای مالی و زیرسیستمهای آن پیشنهاد میشود: *شرکتهایی که از یک طرف گرایش به داخل شرکت داشته یعنی بیشتر متوجه توانمندیها و قابلیتهای داخلی شرکت بوده و برای نیروی انسانی اهمیت زیادی قائلند(کانون توجه داخلی)و از طرف دیگر به دنبال کنترل شدید فرایند تولید و ارائه خدمات هستند(کنترل شدید)،از استراتژی کسبوکار-تدافعی؛استراتژی مالی-ریسکگریز؛استراتژی سرمایهگذاری-در واحدهای وظیفهای به منظور کاهش هزینه؛استراتژی تأمین مالی-از طریق سود انباشته و استهلاک؛استراتژی تقسیم سود-تقسیم سود باقیمانده و استراتژی سرمایه در گردش-محافظهکارانه، استفاده نمایند."