Abstract:
در خصوص فلسفه مجازات، دیدگاه های متعددی مطرح گردیده است که می توان آنها را در دو گروه پیامدگرا و پیشینه گرا جای داد. پیامدگرایان کیفر را تنها از جهت سودمندی آن می پذیرند. در مقابل؛ پیشینه گرایان معتقد به حسن ذاتی مجازاتند. پرکاربردترین رویکرد پیشینه گرا؛ نظریه ای موسوم به سزاگرایی است. این اندیشه قدمتی برابر با تاریخ حیات اخلاق داشته است. سزاگرایان در منطق کیفری خود بیش از آنکه به دنبال تکیه بر دریافت های عقلانی از فلسفه کیفر باشند؛ به اشراق فطری و اخلاقی خویش تمسک می نمایند. از نگاه ایشان نظم اخلاقی را باید بر همه چیز تقدم بخشید و آنگاه که بزهکار به واسطه ارتکاب رفتاری مخالف با اصول اخلاقی کیان این نظم را به مخاطره می اندازد؛ اجتماع با ابزار کیفر به تقابل با این رفتار خواهد پرداخت. مکافات گرایان با مردود انگاشتن رویکردهای پیامدگرا به فلسفه کیفر، که از مجازات تعریفی ابزارگرایانه ارائه می دهند؛ کیفر را دارای حسن ذاتی دانسته و بر این باورند که مجازات، پاسخی طبیعی در برابر ارتکاب رفتار خلاف اخلاق است. ایشان بر این اعتقادند که نهاد مجازات، نقشی را در جریان تکامل نظم آرمانی ایفا می نمایند و معرفت به چیستی فلسفه کیفر نیز از رهگذر شناخت همین نقش میسور خواهد بود. عدم توجه مکافات گرایان به واقعیات کارکردی پدیدار مجازات در نظم متعارف، ابهامات قابل توجهی را در خصوص این اندیشه موجب گردیده است.
Machine summary:
لیکن در تقابل با این رویکرد می توان به اندیشه مکافات گرا اشاره نمود که معتقد بـه مشروعیت ذاتی کیفر است (تبیت ، ١٣٨٤: ٢٥١).
با توجه به آنچه گذشت در این نوشتار در گام نخست در پی پاسخی شایسته برای این پرسـش خواهیم بود که از نگاه سزاگرایان ارتباط کیفر و نظم آرمانی چگونه است ؟ سپس به بررسی این مهم می پردازیم که مکافات گرایان چگونه به توجیه مشروعیت کیفر پرداخته اند؟ در راستای نیل به پاسخ پرسشهای پیش گفته ، نخست مفاهیم بنیادین در منطق کیفری سزاگرا را بررسی می کنیم و آنگاه به تفصیل به تبیین و ارزیابی اندیشه های کیفری فیلسوفانی مـی پـردازیم که وارد قلمرو سزاگرایی شده اند.
در حقیقت ، فیلسوفان کیفری هر یک دارای گونه ای جهان – (به تصویر صفحه مراجعه شود) در نگاه معتقدان به این اندیشه آنچه لزوم تحمیل کیفر را توجیه می نماید، پیامدهای حاصـل از اجرای مجازات نیست (٣ :٢٠١١ ,Duff).
چرا که وی نظم اخلاقـی مطلـق را دارای حسـن ذاتـی دانسـته اسـت (بخشـایش ، ١٣٨٨: ١٠٧)١ و از همین جهت نیز کیفر را وسیله ای برای اعادٔە نظم اخلاقی می داند که بـا ارتکـاب رفتـار مجرمانه مخدوش گردیده است .
در عین حال در جریان نقد اندیشۀ کانت توجه به این نکته بسیار با اهمیت است که نمـی تـوان در توجیه کیفری خود نظیر آنچه کانت از آن بهره برده ؛ از سویی از اخلاق سـخن گفـت و از سـوی دیگر تنها برخی از اصول آن را مورد توجه قرار داد.