Abstract:
آنچه امروز از ارسطو نقل میشود، اغلب برمبنای آثار آخرین دوره حیات فکری او، یعنی دوره فعالیت علمی در مدرسه مشائی (لوکیوم) و بعبارتی براساس درس گفتارهای مدرسه است که در قالب حوزه های طبیعیات، مابعدالطبیعه، اخلاق، سیاست و هنر و... طبقه بندی شده است. آثار دوره های اول و دوم حیات ارسطو یا کمتر مورد توجه بوده یا صرفا جنبه تخصصی و فنی داشته و گویی چندان نقشی در نظام فلسفی وی نداشته است. با پژوهشهای صورت گرفته در چند دهه اخیر روشن شده است که آثار اخیر نه تنها درجه دوم و حاشیه یی نیستند، بلکه اساس و بنیاد نظام اصلی فلسفه ارسطو بشمار می آیند و در فهم و تقریر درست تفکر او نقشی کلیدی دارند. برای نمونه، تلقی او از صور افلاطون هرچند بصورت رایج در موضعی نقادانه خلاصه شده است، با بررسی آثار مذکور روشن میشود که در دوره یی از حیات فکری فیلسوف، این نظریه با تمامی نتایج آن حضوری پررنگ داشته و در یک فرایند زمانی جنبه انتقادی بخود گرفته است. در این نوشتار، با بررسی یکی از مهمترین آثار این دوره، یعنی محاوره درباره فلسفه، ابعادی از تلقی وجودشناسانه ارسطو در دوره دوم ـ یا اصطلاحا دوره انتقال ـ ملاحظه خواهد شد.
Machine summary:
برای نمونه، تلقی او از صور افلاطون هرچند بصورت رایج در موضعی نقادانه خلاصه شده است، با بررسی آثار مذکور روشن میشود که در دورهیی از حیات فکری فیلسوف، این نظریه با تمامی نتایج آن حضوری پررنگ داشته و در یک فرایند زمانی جنبة انتقادی بخود گرفته است.
اما از سوی دیگر، آثار گروه نخست که عمدتا درطول نخستین دورة حیات فکری ارسطو ـ یعنی دورة حضور در آکادمی ـ شکل گرفته و اغلب (یا تماما) بصورت محاوره نگاشته شده، در جریان شناخت فضای فکری فیلسوف چندان مورد اعتنا نبوده، تا اینکه در فاصلة پنج دهة اخیر، پژوهشهای برخی ارسطوشناسان ـ از جملة پرفسور ورنر یگر 1 ـ اهمیت این آثار و نقش آن در تکوین صورت نهایی و اخیر اندیشة ارسطو را نشان داده است.
بظاهر این نقادی، بخشی از ابطال کلی نظریة صور را تشکیل میدهد، زیرا با دیدگاه Werner Ieager On Philosophy اسپوزیپوس 1 مبنی بر اینکه اعداد ریاضی جواهر مستقلی هستند، سروکار ندارد، بلکه به دیدگاه متأخر خود افلاطون دایر بر اینکه صور همان اعدادند، میپردازد: اگر صور نوع دیگری از اعداد باشند، نه از نوع اعداد ریاضی، آنگاه ما شناختی از آن نداشتیم، زیرا چه کسی درمیان اکثریت ما هست که نوع دیگری از اعداد را بشناسد؟( 98 ) سیریانوس 2 ، این عبارات را از دومین کتاب محاورة مذکور برای ما نگاه داشته است.
از جمله نکاتی که میتوان با قطعیت دربارة تاریخ نوشتههای مربوط به دورة انتقال بیان کرد، این است که اندکی پس از مرگ افلاطون، ارسطو دورنمای مناسبی را دربارة نتایج اصلی مجموعهیی از مباحث نظریة صور که در آکادمی مطرح شده بود، عرضه داشت و برآن شد تا خطوط کلی نظام مربوط به سنت اصلاحشدة افلاطونی را ترسیم کند؛ نظامی که مقدمة آن در نخستین کتاب مابعدالطبیعه انعکاس یافته است.