Abstract:
اگر فهم دینی، بدون معیار و مرجع متین و قابل اعتمادی باشد، هرگونه تفسیر و تعبیر به حوزهی دینشناسی وارد میشود و مقولهی التقاط از همین مجرا روی مینماید.التقـاط، درآمیختـن چیزی به چیز دیگر است و التقاط دینی، درآمیختن آموزههای غیردینی با آموزههای بلند دینی است که در نتیجه، جوهرهی دین اصیل تجزیه خواهد شد و چیزی دیگر، معیار سنجش دین واقع خواهد شد و تفاسیر مغایر با دین، به میدانی تجویزی وارد خواهد گردید. حقیقت امر این است که دین گرایی اصیل با دین گرایی التقاطی، تقابلی ماهوی دارد.دو نمونه از التقاط را میتوان التقاط لیبرالی و مارکسیستی دانست، که در فاصلهی دهههای گوناگونی با مفاهیم و آموزههای دینی التقاط یافتهاند و دو خط التقاطی را به عنوان دو شاخصهی فکری در ایران به وجود آوردهاند که پیامدهای آن، در حوزههای معرفتی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... انحرافات عمدهای را سبب گشت.مهمترین پیامد و نتیجهای که این مقوله در تداوم تاریخاش نشان داده ظهور پدیدهی سکولاریزم در داخل و بدنهی جامعهی اسلامی بود، که نتایج نامیمونی را در این حوزه، از خود بر جای نهاد. به محاق کشاندن دین، افزایش التقاط و امتزاج در آموزههای دینی، حذف سیاست و حکومت از اندام دیـن، عرفـی اندیشی فهم دینی و نفی اجتهاد مصطلح، امتزاج و اختلاط آموزههای دینی با نگرهای سکولاریستی و دنیوی سازی آموزههای دینی، از قبیل مفاهیم اخلاق دینی، حقوق دینی، و نیز محدود سازی آموزهها و حداقلی نمودن آموزههای دینی، و نفوذ تساهل و تسامح در اندیشههای دینی، از جمله تغییراتی بود که در گرایشهای دینی و فهم آن حاصل گردید. نتایج این روند، رواج اباحیگری در عقیده و رفتار برخی از مسلمانان بود، که البته روح حاکم بر نگرههای سکولاریستی در فضای جوامع دینی، به نوعی شکل یافت که خود داستان غم باری بود که حاکمیت تفکر لیبرالی و استعماری را بر جوامع اسلامی متجلی نمود. بنابر این سکولاریزم، یک نشانه برای عقب نشینی در حوزهی دینگرایی هم شمرده شده و این روند، زیر بنای تغییرات دنیوی گرایانه در همهی عرصهها و ساحتها گردید.
Machine summary:
"خصوصیات دین التقاطی با توضیحـی که دربـارهی مفهوم التقاط و دینداری التقاطی ارائه شد، به دست میآید که دین التقاطی دارای چند خصوصیت است که عبارتند از: 1 ) روح و جوهرهی اصیل آن، در معرض تجزیه قرار گرفته و از کل سیستم حذف شده است؛ 2 ) چیز دیگری معیار سنجش آن واقع شده است؛ 3 ) از چیز دیگری تبعیت یافته است؛ 4 ) آموزههای اصلی اش مورد نفی و انکار واقع شده است؛ 5 ) تفسیرهای ملحدانه و ناهمسو با گوهر آن مطرح شده است؛ 6 ) هویت خودش را از دست داده است؛ 7 ) با تساهل و تسامح و اباحیگیری همسویی یافته است؛ 8 ) با مذاهب الحادی کنار میآید؛ 9 ) با ظلم و ستم سازش دارد؛ 10 ) از استقامت و مبارزه و تقابل با ستم تهی شده است؛ 11 ) قدرت تحریکگری و انقلابی ندارد؛ 12 ) با مفاهیم مطلق اخلاقی، سر سازگاری ندارد؛ دینداری التقاطی در تقابل با دین گرایی اصیل التقاطگران، کسانیاند که آموزههای دینی را با مفروضات ذهنی و اوهام و خیالات و نیز با نوع ایدئولوژی مورد پذیرش خودشان درمیآمیزند و در نتیجه، امتزاجی در دین حاصل میگردد که امور و مفروضات ممزوجه با هویت و ساختمان کلی دین، ناهمسو است.
روشنفکـران تعقلی سدهی نوزدهم، مدعی نبوت و پیامبری هم بودند و دربارهی همه اموری که پیامبران در معرض شهود و دریافت خود از راه وحی و ارتباط با عالم ملکوت ارائه کردند، آنان، یعنی روشنفکران پیرو فلسفههای تعقلی و علمی، به نام تعقل و عقلانیت و علم سخن میگفتند و با همین دیدگاه به قضاوت درباره ی مدعیات دینی پرداختند، بدین سان آموزههای لیبرالیستی، چنـان در درون دین رسوخ یافـت که هر کس، اندک اطلاعی از مفاهیم دینی میداشت، درک میکرد که این محصول جدید، با دین اصیل هیچ نسبتی ندارد."