Abstract:
یکی از شرحهای نهجالبلاغه، «شرح نهجالبلاغه» ابن ابیالحدید معتزلی است. مؤلفههایی که شارح، در جهت تفسیر و شرح کلام امام بهره جسته در خور توجه است، اما با وجود این، وی همچون دیگر شارحان نهجالبلاغه از آسیبهایی در برخورد با کلام امیرمؤمنان( مصون نبوده؛ از همین رو، نقدهایی جدی به شرح وی وارد است. تأثیرپذیری کلامی و برخوردهای فرقهگرایانه را میتوان مهمترین نقد وارد به او برشمرد؛ مسئلهای که از تعصب اعتقادی و عناد با مذهب شیعه سرچشمه میگیرد. توجیهات و تأویلات ناصواب، قیاس و مغالطات ناصحیح، عدم توجه به روایات شیعی در مناقشات کلامی، ابطال اعتقاد شیعه توسط کلام امام، از جمله ابزارهایی است که وی در شرح عنادگونه در جهت برخورد شخصی و فرقهگرایانه مذهبی خویش به کار گرفته است. این پژوهش بر این اساس، به چنین آسیبهایی در حوزه فقه الحدیثی شارح روی کرده، و پس از بیان نقادیهای شارحان برجستة نهجالبلاغه در حوزههای متعدد به ابن ابیالحدید، آنها را نقل و تجزیه و تحلیلنموده است.
Machine summary:
هرچند نقدهایی که صاحب منهاج بر ابن ابیالحدید رواداشته به لحاظ علمی و عقیدتی مناسب و درخور توجه است، اما گاه نقدهای ایشان از حد خود فراتر رفته و بیجهت، حتی احتمالات شارح معتزلی را به نقد گرفته است؛ همچون جایی که میگوید: «مراد امام از این گفتار (ألا إن الشیطان قد جمع حزبه) همان شیطان حقیقی است نه معاویه، همانطور که شارح معتزلی گمان کرده و منظور از "حزب" همان طلحه و زبیر و پیروان آنهاست» (همان، ج3، ص162)، غافل از اینکه ابن ابیالحدید صرفا این معنا را در حد احتمال بیان داشته و میداند.
برای مثال، درباره لفظ «غیرا» در شرح این جمله از امام در خطبه 174 بنا بر نسخة ابن ابیالحدیدکه فرموده: «و لا تعجلوا فی أمر حتی تتبینوا فإن لنا مع کل أمر تنکرونه غیرا» 1 اشتباه شارح را چنین متذکر میشود: « ابن ابیالحدید گمان کرده که "غیرا " از "غیر" است اما در آن به خطا رفته، از همین روی به تبع در بیان مقصود نیز تفسیر صحیحی ارائه نکرده است.
توجیه مطلب این است که ابن ابیالحدید در اصول افراط نکرده، بلکه مبدع بوده؛ چراکه ـ برای مثال ـ اگر استطرادگویی او در واژگان اشکال شود باید گفت: وی به تک تک واژههای کلام امام نظر داشته و طبق آنها شرح خود را سامان داده، به علاوه که گاه ممکن است واژهای در بادی نظر نیاز به شرح نداشته باشد، اما با تاریخینگری دقیق و ظریف شارح و همچنین فحص کامل در منابع مربوط یا اجتهاد وی، درمییابیم که شرح کلام بیش از آنچه که به نظر میرسد نیاز به توضیح دارد.