Abstract:
«امام» در لغت به معنای پیشوا و رئیس است که در قرآن کریم به دفعات به کار رفته و آیة ابتلا از جملة موارد آن است. از دیرباز نظریاتی گوناگون دربارة مفهوم امام در این آیه ارائه شده است که نظریة علامه طباطبائی در نوع خود به لحاظ روششناسی تفسیری بیمانند است. آنچه در این نوشتار میآید نقد و بررسی دیدگاه ایشان دربارة مفهوم امام در آیة ابتلاست. نویسنده، در نقد و بررسی دیدگاه ایشان از روش تفسیری قرآن به قرآن و نیز تکیه بر روایات معتبر و رسیده از امامان معصوم( استفاده میکند. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق، دیدگاه ایشان اگرچه مورد پذیرش مفسران دیگری نیز قرار گرفته است، همراه با ابهاماتی است که در نظریة ایشان، پاسخ به آنها دیده نمیشود.
The term "Imam" literally meaning leader and head، is referred to in many Qur’anic verses، one of which is the verse of affliction. Different ideas have for long been mooted about the meaning of Imam in the verse of affliction، but because of his use of the interpretative method the late 'Allameh Tabatabaii's view is considered unique. The present paper elaborates and comments his on the way he interprets "Imam" in the verse of affliction. The author uses the method of interpreting the Quran by the Qur’an relying on authentic traditions from the Fourteen Infallibles in his analytical study of Tabatabaii’s view. The main finding of this research indicates that، although Tabatabaii’s view is accepted by other commentators، it has some ambiguities which have not been resolved.
Machine summary:
"اشکال دوم: نفس هدایت باطنی با تعبیر ایصال به مطلوب، اگرچه مورد پذیرش برخی دیگر از اندیشمندان نیز قرار گرفته و در منابع متعددی نیز آمده است 114 در مقابل هدایت به معنای ارائة طریق، خالی از اشکال و ابهام نیست و نیاز به واکاوی بیشتری دارد؛ بدین بیان که اگر مقصود از هدایت باطنی و ایصال به مطلوب این است که «امام» افزون بر راهنماییهای کلی بشر، بدون قید و شرط دست عدهای را میگیرد و به مقصود میرساند، چنین معنایی از هدایت باطنی ـ که در حقیقت تحقق هدایت و ایمان در فرد مکلف استـ با هدف از آفرینش انسان که همان رسیدن به کمال از راه اختیار و انتخاب است، منافات دارد.
واژة «امام» نیز آنگاه که بر افراد متفاوت اطلاق میشود، با حفظ معنای اصلی خود، یعنی همان پیشوا و مقتدا، کاربردی ویژه به خود میگیرد؛ چنانکه گاه از کسی با عنوان امام یاد میکنیم، اما مقصود ما «امام جماعت» است؛ یا گاه کسی را به نام امام میخوانیم، و مقصود ما زعیم سیاسی یک جامعه است؛ ب) به نظر میرسد چنین حقیقتی دربارة واژة امام در قرآن نیز مطرح است؛ بدین معنا که وقتی از «امام» در آیة ابتلا سخن به میان میآوریم، شأنی را برای آن در نظر میگیریم که با شأن و مقام «امام» در دیگر آیات متفاوت است.
برخی از کسانی که از این آیه برای اثبات عصمت امام استفاده کردهاند، عبارتاند از: سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق سیدعبدالزهراء حسینی، ج3، ص139 -141؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج2، ص143؛ حسنبن یوسف علامه حلی، الرسالة السعدیة، ص83؛ همو، مناهج الیقین، ص451؛ فاضل مقداد سیوری حلی، اللوامع الالهیة، تحقیق شهید قاضی طباطبایی، ص332؛ ملافتح الله کاشانی، زبدهالتفاسیر، ج1، ص227؛ همو، منهجالصادقین، ج1، ص276؛ محمدبن محمدرضا قمی مشهدی، کنزالدقائق، تحقیق حسین درگاهی، ج2،ص136؛ علیبن حسین عاملی، تفسیر الوجیز فی القرآن العزیز، ج1، ص138."