Abstract:
سه مضمون عمده در مباحث نظری جامعه شناسی، در دهه های اخیر، بدن آدمی رابه عنوان موضوعی برای نظریه و پژوهش اجتماعی مطرح ساخته است. این سه مضمون عبارتند از: (1) اهمیت فزاینده مفهوم خود در نظریه های اجتماعی نوین، (2) تغییر شالوده اجتماعی هویت از حوزه تولید به حوزه مصرف و تأملی شدن هویت ها در متن فرهنگ مصرف، (3) بصری شدن نمادهای منزلت و هویت در فرهنگ های کلان شهری، امکان پذیر بودن دست کاری و نظارت بر ظواهر بصری برای شکل دادن به شکل های هویت، پیش از همه، به معنای نظارت و مراقبت بر بدن به مثابه حامل ضمیر نفسانی و مستقیم ترین واسطه هویت است.
این مقاله به بررسی تجربی فرضیه گسسته شدن شکل های هویت از موقعیت های ساختاری و پیوند آن با خصوصیات فرهنگی نمونه 825 نفری از ساکنان 18 سال به بالای تهران می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطه معناداری با متغیرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، این متغیرها عبارتند از: جنس، سن، تحصیلات، سرمایه فرهنگی، دیانت و نگرش سنتی به خانواده، اما بین مدیریت بدن و متغیرهای ساختاری مثل پایگاه اقتصادی و اجتماعی، سرمایه اقتصادی و شغل رابطه معناداری دیده نشده است.
Machine summary:
این سه مضمون عبارتند از(1) اهمیت فزاینده مفهوم خود در نظریههای اجتماعی نوین، (2)تغییر شالوده اجتماعی هویت از حوزه تولید به حوزه مصرف و تأملی شدن هویتها در متن فرهنگ مصرف، و(3)بصری شدن نمادهای منزلت و هویت در فرهنگهای کلان شهری، امکان پذیر بودن دست کاری و نظارت بر ظواهر بصری برای شکل دادن به شکلهای هویت، پیش از همه، به معنای نظارت و مراقبت بر بدن به مثابه حامل ضمیر نفسانی و مستقیمترین واسطه هویت است.
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطه معناداری با متغیرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، این متغیرها عبارتند از:جنس، سن، تحصیلات، سرمایه فرهنگی، دیانت و نگرش سنتی به خانواده.
3 از این منظر، میتوان این پرسش را مطرح ساخت که هم اکنون در تهران-به منزله مدرنترین منطقه کشور-بدن و ظاهر جسمانی به مثابه مقولهای مرتبط با هویت فردی و جمعی تا چه حد مبنایی برای ترسیم خطوط تمایز اجتماعی است و آیا این تمایزها و تفاوتها به موازات خطوط پایگاه اقتصادی اجتماعی و سرمایه اقتصادی است یا این که استفاده از بدن به مثابه وسیله هویت، مستقل از تمایزات و تعینهای ساختاری، صورت میپذیرد؟پاسخ دادن به این پرسش پیامدهای بسیار مهمی برای تحقیق و تحلیلهای اجتماعی در ایران و نیز درک تحولات فرهنگی خواهد داشت.
جمعبندی و نتیجهگیری فرضیه کلی این پژوهش این بود که کنترل شکلهای هویت فردی و اجتماعی از طریق دستکاری و نظارت بر ظواهر جسمانی فرایندی است که به عوامل فرهنگی بیش از عوامل ساختاری مربوط میشود.