Abstract:
در دهه های اخیر، در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهان، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری روی داده که سبب دگرگونی نقش های اجتماعی و آگاهی های زنان شده است. افزایش تحصیلات و اشتغال در میان زنان از سویی سبب کاهش مطلوبیت الگوی زن سنتی می شود و از سوی دیگر سبب دشواری در هماهنگ کردن نقش های سنتی با نقش های جدید شده و به بحران هویت زنان منتهی می گردد. تنها راه حل این مساله تعریف هویت اجتماعی زنان توسط خود آن ها است. در پژوهش حاضر عواملی که زنان را به تامل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کلیشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش کمی مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایشی بوده است.
نتایج این پیمایش نشان می دهد که از میان کل عوامل مورد مطالعه تحصیلات بیشترین تأثیر را در باز تعریف هویت اجتماعی زنان داشته، پس از آن ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی و هویت نقشی مسلط به ترتیب تاثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته اند. به علاوه موقعیت ساختاری در مقایسه با هویت شخصی تاثیر بیشتری بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان داشته است. از میان دو عامل اشتغال و تحصیلات، تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی هویت سازی مجهز می کند بیشتر از اشتغال که تأمین کننده استقلال و منابع مادی هویت سازی است بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آن ها در برابر باورهای کلیشه ای مبتنی بر جنسیت تاثیر داشته است.
Machine summary:
از میان دو عامل اشتغال و تحصیلات،تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی هویتسازی مجهز میکند بیشتر از اشتغال که تأمینکنندۀ استقلال و منابع مادی هویتسازی است بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آنها در برابر باورهای کلیشهای مبتنی بر جنسیت تأثیر داشته است.
در چنین شرایطی مطالعۀ تأثیر عوامل نهادی و ساختاری از جمله خانواده،آموزش و اشتغال در سنخهای متفاوت زنان،به ویژه در شهرهای بزرگ که بیشتر در معرض جریانات مدرنیته بودهاند،میتواند از سویی چندوچون تأثیر این نهادها را در هویتسازی یا بازسازی هویت اجتماعی زنان نمایان سازد و از سوی دیگر نشان دهد که کدام اقشار از زنان و به چه میزان در برابر هویتهای سنتی مقاومت کرده و فعالانه و آگاهانه سعی در ایجاد هویتهای جدید مینمایند.
بهعلاوه،از آنجا که،فرایند هویتیابی دوسویه و دیالکتیکی است یعنی هم نهادها و ساختارهای اجتماعی،فرهنگی و هم افراد با پذیرش و درونی کردن نقشها،تعاریف و هویت برآمده از این نهادها و یا مقاومت در برابر آنها در ساختن هویت خود نقش دارند،تأثیر عوامل فردی به ویژه هویت شخصی{P3P}و عوامل مؤثر بر آن در شکلگیری و یا بازتعریف هویت(های) اجتماعی زنان مطالعه و بررسی شده است.
{Jپرسشهای تحقیقJ} پرسشهای اصلی تحقیق که در پی پاسخگویی به آن بودهایم از این قرار هستند:از میان عوامل جامعهشناختی متعدد کدام عوامل نقش بیشتری در تأمل زنان درباره هویت(های) اجتماعی و کلیشهها یا ردهبندیهای جنسیتی دارند؟میزان موافقت یا مخالفت زنان با ردهبندیها و کلیشههای جنسیتی آنها متأثر از کدام عوامل اجتماعی است؟آیا منابع فرهنگی یعنی تحصیلات و ارزشها و نگرشهای جدید زنان را بیشتر به مقاومت در برابر هویتها و ردهبندیهای کلیشهای جنسیتی و در نتیجه بازتعریف هویت اجتماعی ترغیب و توانا میسازد یا منابع مادی یعنی اشتغال و نتایج استقلال مادی؟ {Jنتایج توصیفیJ} مقاومت زنان در برابر کلیشههای جنسیتی:نتایج حاصل از کار پیمایشی نشان دادهاند که حدود 76 درصد از زنان مورد مطالعه مخالفت و مقاومت زیادی در برابر کلیشههای جنسیتی شغلی داشتهاند.