Abstract:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش نشانههای کودکان 7- 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای است. روش: نمونهها از بین والدین 330 کودک مقطع پیشدبستانی و اول ابتدایی طی دو مرحله انتخاب شد. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک نمره آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال نافرمانی مقابلهای بود. در مرحله بعد و بهمنظور انتخاب نهایی، تحت مصاحبه تشخیصی ساختیافته مبتنی بر ملاکهای DSM-IV-TR قرار گرفتند. مادرانی که وجود نشانههای اختلال در کودکان آنها توسط مصاحبه تشخیصی نیز تایید شد به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، 46 نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات گروهی آموزش فرزندپروری مثبت شرکت کردند و بر روی گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. یافتهها: تحلیل یافتهها مبتنی بر آزمون t برای گروههای مستقل نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش، در نشانههای بیاعتنایی مقابلهای کاهش معنیداری دارند. نتیجهگیری: علیرغم وجود تفاوتهای فرهنگی اجتماعی میان گروه مورد بررسی نسبت به گروههای مورد بررسی در جوامع و فرهنگهای دیگر، نشانههای اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکان مادران گروه آزمایش کاهش معنیداری را نشان داد.
Machine summary:
"loV صفحات:58-53 58-53:segaP اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کودکانمبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای htiw nerdlihc no magorp gnitnerap evitisop-P elpirt eht fo tceffE redrosid tnaifed lanoitisoppo تاریخ دریافت:87/9/3 تاریخ پذیرش:88/2/30 منصوره سادات خیریه؟،محمد رصا شعیری1،پرویز آزاد فلاح2،کاظم رسولزاده طباطبایی3 چکیده {IBمقدمه،هدف پژوهش حاضر،بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروریمثبت بر کاهش نشانههای کودکان 7-6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانیمقابلهای است.
نتیجهگیری:علیرغم وجود تفاوتهای فرهنگی اجتماعی میان گروه موردبررسی نسبت به گروههای مورد بررسی در جوامع و فرهنگهای دیگر،نشانههای اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکان مادران گروه آزمایشکاهش معنیداری را نشان داد.
بنابراین،تلاش پژوهشحاضر پاسخ به این پرسش است که آیا در شرایط فرهنگی ایران،آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به والدین میتواند منجر به کاهشنشانههای DDO شود؟ روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی پیشآزمون-پس آزمون بوده و جامعهآماری آن در برگیرنده تمامی مادران کودکان 7-6 سال بود کهمشغول گذراندن دوره پیشدبستانی(آمادگی)و یا اول ابتدایی درسال تحصیلی 87-86 در منطقه 2 آموزشی شهرستان تهران بودند.
به این ترتیب که والدین کودکانی که نمرههای بالاتر از نقطۀ برشرا در فهرست رفتاری کودک به دست آورده بودند و مشکلاتآنها در مصاحبه تشخیصی ساخت یافته براساس ملاکهای RT-VI-MSD که به صورت فردی با هریک از مادران انجامشد،نیز تأیید شده بود،به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند.
همچنین،پژوهشها نشان داد مادرانی که کودکان آنها در معرضخطر بروز اختلال بیاعتنایی مقابلهای هستند،ناکارآمدیهایخانوادگی بیشتر،در مهارتهای فرزندپروری شایستگی کمتر،راهحلهای پیشنهادی کمتر برای حل مشکلات رفتاری کودکان وهمچنین سطوح بالاتری از ابتلا به اختلالات درونسازی شده رانشان میدهند18.
EW mahleP dna weiveR:DHDA htiw nerdlihc fo seilimaf rof mgidarap ."