Abstract:
این پژوهش کوششی است صورتگرایانه که در آن دو هدف اصلی دنبال شده است؛ نخست پاسخ دادن به این پرسش که ماهیت فرایند آشناییزدایی چیست و آشناییزدایی وزنی چگونه روی میدهد. دوم نشاندادن اینکه در شعر ناصرخسرو ویژگی عروضیای هست که میتوان آن را نمونه برجستهای از آشناییزدایی وزنی به شمار آورد. به این منظور هفت وزن نامانوس در دیوان وی یافته شد که به دلیل تفاوت ساختاری به دو دسته یک و ششتایی بخش شدند. شش وزن دسته دوم که پرداختن بدان هدف اصلی این جستار است در یک ویژگی عروضی مشترکاند و آن اینکه امتداد زنجیره هجایی آنها با وزنهای رایج و همخانواده هریک متفاوت است. راز آشناییزدایی وزنی برخی قصیدههای ناصرخسرو را باید در همین ویژگی عروضی جست.
This article، first takes a formalist approach and attempts to achieve two goals: defining the term defamiliarization، its essence and function. Then، it illustrates one of the prosodic features of Naser khosrow’s poetry which could be considered as an appropriate example of rhythmic defamiliarization. For this purpose، seven meters from his Divān، of which rare meters are usually called unpleasant/ unfamiliar، will be discussed; and، according to their different structures، they will be categorized into two groups: one incorporating six meters، and the other containing only one. The meters of the first group which are mainly analyzed in this study have different length from their current
forms. When a poet such as Naser Khosrow employs these infrequent meters in his poetry، it sounds odd to most of Persian readers who are accustomed to the ordinary rhythms. This can be called rhythmic/ prosodic defamiliarization.
Machine summary:
"این سخن او،جز استواری،انگارهای از خوشساختی و انسجام را نیز به ذهنمیآورد: {Sقصری کنم قصیدۀ خود را درو#از بیتهاش گلشن و ایوان کنم#جایی درو چو منظره عالی کنم#جایی فراخ و پهن چو میدان کنمS}(همان،370) ناصر خرو در جایی دیگر به استواری و درستی لفظ شعر اشاره کرده است: {Sشعر حجت بدیل حجت دار#پر ز معنی خوب و لفظ جزیلS}(همان،124) بیت زیر آگاهیهای بیشتری از پسند هنری شاعر را در بردارد و به خوشایندی لفظو وزن و نیکویی نظم دلالت میکند: {Sشعر حجت بایدت خواندن همی گرت آرزوست#نظم خوب و وزن عذب و لظ خوش و معنویS}(همان،347) در دو بیت زیر نیز از گرایش شاعر به استفاده از وزنهای نامأنوس آشکارا سخنرفته است: {Sبر درگهاش ز نادره بحر عروض#یکی امین دانا دربان کنم#مفعول فاعلان مفاعیل فع#بنیاد این مبارک بنیان کنمS}(همان،370) بنابراین،آشکار میشود ناصرخسرو با قصد پیشین به سراغ سرودن شعر در وزنهاینادر میرفته و آگاهانه این کار را میکرده است.
برای روشنتر شدن مطلب و نشان دادن عامل ایجاد تأثیر آشناییزدایانه،نمونهوار دهبیت نخست قصیدۀ 177 دیوان ناصرخسرو را که در وزن پنجم8سروده شده است با&%06913MADG069G% تغییراتی چند به صورت وزن رایج و آشنایی؟؟؟(مفعولفاعلات مفاعیل فاعلن)9درمیآوریم: {Sشاید که حال و کار دگرسان کنم[همی]#هرچ آن بهست قصد سوی آن کنم[همی]#عالم به ماه نیسان خرم شدهست[و خوش]#من خاطر از تفکر نیسان کنم[همی]#در باغ و راغ دفتر و دیوان خویش[تن]#از نثر و نظم سنبل و ریحان کنم[همی]#میوه و گل از معانی سازم همه[بسی]#وز لفظهای خوب درختان کنم[همی]#چون ابر روی صحرا بستان[همی]کند#من نیز روی دفتر بستان کنم[همی]#در مجلس مناظره بر[جمع]عاقلان#از نکتههای خوب گلافشان کنم[همی]#گر برگلیش گرد خطا بگذرد[گهی]#آنجا ز شرح روشن باران کنم[همی]#قصری کنم قصیدۀ خود را[سپس]درو#از بیتهاش گلشن و ایوان کنم[همی]#جایی درو چو منظره عالی[همی]کنم#جایی فراخ و پهن چو میدان کنم[همی]#بردرگهش ز نادره بحر عروض[بان]#یکی امین دانا دربان کنم[همی]S}شاید با افزودن واژههای مشخصشده به اصل شعر،حاصل کار روانتر و آشناترباشد،اما بیگمان تأثیری که صورت اصلی وزن برخواننده میگذارد،چیزی استمتفاوت و دیگرگون که با عادتهای ذهنی اغلب خوانندگان ناهمخوانی دارد و توجهرا بیشتر برمیانگیزد."