Abstract:
ادبیات برنامه ریزی شهری و منطقه ای بهگونهی قابل توجهی تغییر یافته است و لازم است رشته های مرتبط با آن جایگاه منطبق با این تحولات را مشخص کنند. پژوهش پیشرو با بهکارگیری رهیافت جغرافیا بهعنوان علم ناحیه ای، شبکه ای از مفاهیم مرتبط را برای تشریح نقش جغرافیا در برنامه ریزی با تاکید بر ایران پیشنهاد می کند. این نوشتار با بهره گیری از منابع کتابخانه ای موجود و روش نظری در سه بخش اصلی شامل فلسفه و هدف دانش جغرافیا بهعنوان علم ناحیه ای، نگرش های نوین در برنامه ریزی و ارتباط بین جغرافیا و برنامه ریزی شهری و منطقه ای با تاکید بر ایران، سازماندهی شد. پژوهش حاضر با این فرض که در ادبیات برنامه ریزی به روش شناسی عملی مشارکت در برنامه ریزی توجه اندکی شده است، رویکرد پژوهش در هنگام عمل را بهعنوان یک روش کارا در کشور مورد تاکید قرار می دهد که در آن نقش فرایندهای یادگیری با تجربه های فردی و جمعی دربارهی ناحیه ای معین و استفاده از برنامه های آموزشی در هنگام عمل مورد تاکید است تا از این راه ظرفیت فردی و جمعی برای مشارکت و تولید دانش جمعی افزایش یابد. جغرافیای ناحیه ای با این فرض که تقلیل کرهی زمین به بخش های گاز، مایع و جامد انتزاعی است، جایگاه ویژهی جغرافیا را مطالعهی واقعیت درهمتنیدهی عناصر ناهمسان می داند و بر این باور است، هیچ کس حق ندارد بدون تخصصیابی در درک روابط میان عناصر ناهمسان یک ناحیه خود را جغرافیدان بنامد. با این سنت، جغرافیدان بیش از هر رشتهی مرتبط با برنامه ریزی دارای درک جامع از روابط میان عناصر متعدد تا بدانجا است که برای انسان ساکن در یک ناحیه اهمیت دارد و با افزایش درک جامع مردم از محیط و ایجاد تفاهم بر سر منافع جمعی، دارای نقش اصلی در عملی ساختن رویکرد پژوهش در هنگام عمل و برنامه ریزی مشارکتی از راه آموزش و یادگیری برپایهی تجربه است.
Machine summary:
"پژوهش حاضر با این فرض که در ادبیاتبرنامهریزی به روششناسی عملی مشارکت در برنامهریزی توجه اندکی شده است،رویکردپژوهش در هنگام عمل را به عنوان یک روش کارا در کشور مورد تأکید قرار میدهد که در آننقش فرایندهای یادگیری با تجربههای فردی و جمعی دربارهی ناحیهای معین و استفاده ازبرنامههای آموزشی در هنگام عمل مورد تأکید است تا از این راه ظرفیت فردی و جمعی برایمشارکت و تولید دانش جمعی افزایش یابد.
با اینسنت،جغرافیدان بیش از هر رشتهی مرتبط با برنامهریزی دارای درک جامع از روابط میانعناصر متعدد تا بدانجا است که برای انسان ساکن در یک ناحیه اهمیت دارد و با افزایش درکجامع مردم از محیط و ایجاد تفاهم بر سر منافع جمعی،دارای نقش اصلی در عملی ساختنرویکرد پژوهش در هنگام عمل و برنامهریزی مشارکتی از راه آموزش و یادگیری برپایهیتجربه است.
از دید هتنر،توانایی تحلیل و تفسیر ارتباطات درونیپدیدهها بستگی به استفاده از مفاهیم عام و کلی دارد که طرفداران جغرافیا به عنوان مکتب علم فضایی بعدها بر آن تأکیدبسیار گذاشتند و جغرافیای ناحیهای را از نظر مورد نقد قرار دادند،در صورتی که این امر در مکتب جغرافیای ناحیهایمورد توجه بوده است.
در میان رشتههای مختلف برنامهریزی برای عرصههای زیست و معیشت در کشور ما همانند جامعهشناسی،اقتصادو شهرسازی با اتکا به تاریخ طولانی و مستحکم دانش جغرافیا به عنوان علم ناحیهای،میتوان ادعا کرد که جغرافیا وجغرافیدانان براساس سنت علم ناحیهای بیش از هر رشتهی دیگر دربارهی یک ناحیه و مکان معین شناخت جامع وکاملتری دارند.
loV,seidutS lanoigeR ?mohW rof dna tnempoleveD gnihsilbuP llewkcalB,ecnalaB eht gnippiT:gninnalP nabrU elbaniatsuS,4002,."