Abstract:
بنیاد پژوهش حاضر بر این پرسش نهاده شده که آیا عهدنامه 1975 به عنوان ساز و کاری حقوقی از جامعیت و یکپارچگی لازم برای پایان دادن به اختلافات و جلوگیری از اختلافات جدید بین دو کشور برخوردار می باشد. روش این پژوهش تاریخی- تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات، اسنادی و انجام مصاحبه با مسئولین است. در مسیر پاسخگویی به این سوال معلوم شد، که اختلافات مرزی ایران و عراق سابقه ای در حدود سه قرن دارد. پس از استقلال عراق، منازعات ژئوپلیتیکی دو کشور افزایش یافته و رهبران دو کشور تلاش های زیادی مبذول داشته اند که این منازعات را با ساز و کار های حقوقی حل و فصل نمایند. قرارداد 1937 و عهدنامه 1975 الجزایر از جمله اساسی ترین این اقدامات است. عهدنامه 1975 با در نظر گرفتن نحوه تدوین، محتوای عهدنامه و جزئیات حقوقی، عهدنامه ای جامع است. برجسته ترین وجه این عهدنامه، جامعیت آن برای مدیریت درازمدت اختلافات ژئوپلیتیکی بین ایران و عراق است. در شرایط نوین سیاسی عراق، علی رغم دیدگاه های گوناگونی که در حاکمیت فعلی این کشور در مورد قرارداد 1975 وجود دارد، اجرائی کردن کامل عهدنامه، بویژه پروتکل های الحاقی آن تامین کننده منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است.
The roots of Iran- Iraq border disputes ،as a geopolitical Issue ،should be sought in a long at least three century old conflict which predates the establishment of the modern state of Iraq.
After World War 1، and the advent of the League of Nations، Iran-Iraq border disputes have captured the attention of ruling elites in these two countries and have been source of different conflicts. With this background in mind، this research examines the relationship between geopolitics and the legal resolutions of border disputes by focusing and the comprehensiveness and integrity 1975 Treaty; raising and answering this question that can 1975Treaty; as a legal mechanism prevent future geopolitical conflicts between Iran-Iraq? In reply، the paper argues that the previous legal mechanism، i.e. 1937Treaty، was not adequate so the birth of 1975 Treaty is a strategic and legal turning point and the 1975 treaty should be looked as an integrated and comprehensive text. Integrity and comprehensiveness of the 1975 they are key the legal management of the geopolitical conflicts between Iran and Iraq and 3-After the demise of saddam regime، the comprehensiveness of 1975 should be practically followed by the implantation of the protocols annexed to it.
Machine summary:
"بدینسان دو کشور حمایت از مخالفینیکدیگر را کنار گذاشتند،با شکست جنبش بارزانی،دولت عراق بقای حکومتش را تضمین نمودو براساس همین قرارداد مرز رودخانهای بین دو کشور در اروندرود تعیین و لایروبی آن انجامگرفت و میلهگذاری مرز زمینی نیز انجام گرفت اما در ادامه در کمیسیون مختلط دو کشور بر سرچند میله اختلاف بروز کرد و این کار ناتمام ماند و با شروع انقلاب اسلامی در ایران و بعداشروع جنگ تحمیلی این بخش از عهدنامه به صورت کامل اجرایی نگردید.
نتیجه آنکه تلاشهای دو کشور در زمینه ائتلافسازی منطقهای و بین المللی و حمایت ازمخالفین یکدیگر نتوانست به برتری کامل یکی بر دیگری و پایان دادن به منازعات ژئوپلیتیکیدو کشور مؤثر واقع گردد و دو طرف به سازوکارهای حقوقی روی آورند و عهدنامه 1975توانست به عنوان یک سازوکار حقوقی به منازعات دیرینه دو کشور خاتمه دهد و نامههای صدام به آقای هاشمی رفسنجانی در پایان جنگ تحمیلی و اعلام پذیرش مجدد این قرارداد نشانمیدهد که عهدنامه حسن همجواری 1975 الجزایر از جامعیت لازم برای پایان دادن به اختلافاتژئوپلیتیکی بین ایران و عراق برخوردار است.
موضع اهل سنت عراق منبعث از مواضع کشورهای عربی در قبال ایران است و از طرفدیگر با توجه به اینکه اهل سنت هماکنون قدرت اصلی در گردونه حاکمیت عراق نمیباشند واز میزان مشارکت خود در حاکمیت رضایت ندارند،میکوشند تا از این مسأله به عنوان اهرمفشاری علیه دولت شیعی عراق استفاده کنند غافل از آنکه عهدنامه 1975 توسط صدام و درزمانی که قدرت بهطور کامل در اختیار اهل سنت عراق قرار داشت بین دو کشور امضاء شدهاست و صدام نیز بعد از هشت سال جنگ بر علیه ایران رسما این قرارداد را مورد پذیرش مجددقرار داد."