Abstract:
سنجش اهمیت بخشهای اقتصادی در چارچوب الگوهای تعادل عمومی تحت دو شرایط امکان پذیر است: شرایط متعارف و شرایط ویژه. به لحاظ روش شناسی دو الگوی کلی در سنجش اهمیت بخشها در شرایط متعارف مورد استفاده قرار می گیرند: الگوی تقاضامحور لئونتیف (ضرایب فزاینده تقاضای نهایی به تولید) و الگوی عرضه محور گش (ضرایب فزاینده عوامل تولید به تولید). در این مقاله نشان داده می شود که الگوهای مذکور را نمی توان در سنجش اهمیت بخشها در شرایط ویژه مورد استفاده قرار داد و بنابراین لازم است به صورت الگوی مختلط تقاضامحور (ضرایب فزاینده تولید به تولید از منظر تقاضاکننده) و الگوی مختلط عرضه محور (ضرایب فزاینده تولید به تولید از منظر عرضه کننده) اصلاح شوند. گفتنی است هر دو الگو برای اولین بار در سنجش آثار و تبعات مستقیم و غیرمستقیم کاهش تولید ناشی از خشکسالی در بخشهای کشاورزی، زراعت و باغداری به عنوان بخشهای محدودیت عرضه تولید بر کاهش تولید سایر بخشهای اقتصادی و کاهش تقاضای نهایی به کار می روند. جدول متقارن محاسبه شده سال 1380 به ابعاد 99×99 نیز مبنای محاسبه قرار گرفته است. نتایج به طور کلی نشان می دهد که درصد کاهش تولید به GDP از منظر عرضه کننده در بخش زراعت بیش از دو برابر رقم متناظر از منظر تقاضاکننده است، حال آنکه عکس آن در مورد بخش باغداری مشاهده می شود. ارقام مذکور نشان می دهد که پیوند پیشین بخش زراعت بیشتر از پیوند پسین آن است در صورتی که پیوند پسین بخش باغداری بیشتر از پیوند پیشین آن است
Machine summary:
"در این مقاله نشان داده میشود که الگوهای مذکور را نمیتوان در سنجش اهمیت بخشها در شرایط ویژه مورد استفاده قرار داد و بنابراین لازم است به صورت الگوی مختلط تقاضامحور(ضرایب فزاینده تولید به تولید از منظر تقاضا کننده)و الگوی مختلط عرضهمحور(ضرایب فزاینده تولید به تولید از منظر عرضه کننده)اصلاح شوند.
ledoM ediS ylppuS s'hsohG که الگوهای متعارف را نمیتوان در بررسی کمی سؤال زیر مورد استفاده قرار داد:"آثار و تبعات کاهش بالقوه تولید ناشی از محدودیت عرضه در بخش کشاورزی و زیربخشهای زراعت و باغداری بر کاهش تولید سایر بخشهای اقتصادی بدون محدویت عرضه چه میزان خواهد بود؟بررسی کمی سؤال مطرح شده نیاز به الگوهایی دارد که بتوانند آثار و تبعات تغییرات تولید بخشهای خاص در شرایط ویژه را بر تغییرات تولید سایر بخشهای اقتصادی مورد سنجش قرار دهند.
به لحاظ روششناسی،تفاوت بارز این نوع الگوها با الگوهای متعارف تقاضامحور و عرضهمحور در این است که تولید برای همه بخشها درونزا و تقاضای نهایی و عوامل اولیه برای همه بخشها برونزاست؛حال آنکه در الگوهای مختلط متناسب با شناسایی بخشها و یا کالاهای خاص،اقلام برونزا و درونزا به دو جزء تقسیم میشوند به طوریکه فقط اقلام برونزا و درونزای بخش و یا کالاهای خاص که در شرایط ویژه با محدودیت عرضه مواجه میگردند،جابهجا میشوند و اقلام درونزا و برونزای سایر بخشهای اقتصادی که در شرایط ویژه قرار نمیگیرند،همانند الگوهای متعارف در نظر گرفته میشوند.
کرشنر و هوباسک3با استفاده از الگوی اصلاح شده(مختلط)تقاضامحور لئونتیف آثار و تبعات کاهش ناگهانی 10 درصد تولید نفت خام و گاز طبیعی(به عنوان بخش محدودیت عرضه تولید)را بر سایر بخشهای اقتصادی بدون محدودیت عرضه تولید برای کشورهای انگلستان،شیلی و ژاپن مورد سنجش قرار دادند )9002,kecabuH dna renehsreK( ."