Abstract:
شرح تعرف مستملی بخاری و کشف المحجوب هجویری، از ارجمندترین متون صوفیانة فارسیاند که از لحاظ تقدم زمانی نیز در میان متون دیگر متمایز بودهاند و در حوزة عرفان خراسان جای میگیرند. نگارندگان این پژوهش، ماهیت و غایت درد و رنج را در نظاماندیشگی مستملی و هجویری در چهار ساحت معناشناسی، وجودشناسی، غایتشناسی و شأن اخلاقی بررسیدهاند. این بررسیها نشان میدهد که در زمینة مطالعات عرفانی، بسیاری از تعاریف معمول که در حیطة عالم محسوس ارائه میشود، به چالش کشیده میشود و معنا و وجهی دیگر مییابد، چنانکه در این زمینه، درد و رنج از ملزومات سلوک و نیز از نتایج زیستن در دنیا شمرده میشود و رنجهای عرفانی که حاصل بلاهای عظیم راه عشق و معرفت است، مبارک دانسته میشود؛ بنابراین دو عارف مورد بحث، ضمن تفاوتهایی که در برخی رویکردهای جزئی با یکدیگر دارند، هر دو عرفایی معرفتاندیشاند که به جای نجات صرف از رنج، به تهذیبیافتگی و زرگشتگی عارف ثابتقدم میاندیشند.
“Kashf al-Mahjoob” by Hojwiri and “Sharh al-Ta‘arrof” by Mostamli Bokhāri are among the most valuable mystical texts in Persian، which are chronologically considered to be primary. These two books are assumed to fall under the category of Sufism in Khorāsān. Regarding four aspects of pragmatics، ontology، teleology، and moral status، the present study examined the nature and apex of pain and suffering in Mostamli’s and Hujwiri’s structure of thought. The results indicated that ordinary meanings presented in concrete world are challenged in mystic studies and get a new meaning and form. Considering this explanation، pain and Suffering are regarded as consequences of life and necessities of mystic passage. Mystical pains and Sufferings، resulted from burdensome obstacles in the path of love and wisdom، are highly appreciated in mystical literature. Therefore despite their subtle differences about their approaches، both of the aforementioned mystics are in quest of wisdom. They are actually looking for diligent mystics’ refinement and purification rather than mitigating their pains.
Machine summary:
"دردهای غیر شخصی و فراگیر در حوزة دردهای غیر شخصی که حوزهای وسیع است، به جرأت میتوان از هجویری به عنوان کسی که بزرگترین درد او، درد شریعت و طریقت است، یاد کرد: «و اگر قومی از ملاحده تعلق به ابرار کردند تا به جمال ایشان خود از آفتها رستگار کردند و اندر سایة عز ایشان زندگانی کنند، چرا باید که همگنان را بر ایشان قیاس گیرند و اندر معاملت ایشان مکابرة عیان بر دست گیرند و قدر ایشان در زیر پای آرند؟»(همان، ص24) پیداست که دو طیف بیشتر او را میآزارند: یکی عوام که با قیاس نابجا، به کل در حق این طایفه بدبین میشوند و دیگر مترسمان ریاکار و جاهل که در اوایل «باب التصوف» از آنها به «مستصوفه» یاد میکند.
علل درد و رنج از منظر کشفالمحجوب و شرح تعرف در نگاهی فراگیر به کتاب کشف المحجوب، روشن میگردد که به باور نویسنده، مسئلهای که در راه شناخت حقیقت، همچون سدی سترگ و پر مخافت روی مینماید و یکی از دغدغههای عرفان و عارفان است، مسئلة «حجاب» میباشد؛ اصلا انتخاب نامی چنین برای اثری صوفیانه، خود گویای تأکید نویسنده بر این باب است.
ک: همان، ص427 و 529) هجویری به عنوان یکی از اصحاب طریقت، تا بدانجا به در بند نکردن ریزة دنیاوی معتقد است که در باب زکات میآورد: «و در جمله زکات نعمت دنیا به نزدیک این طایفه محمود نباشد، از آنچه بخل ناستوده باشد، و بخلی تمام باید تا دویست درم را کسی دربند کند و یک سال اندر تحت تصرف خود محبوس کند، آنگاه پنج درم از آن بدهد و چون کریمان را طریق بذل مال باشد و سیرت سخاوت، زکات بر چه مال واجب شود؟»(همان، ص460) این دیدگاه، نشاندهندة آن است که سختگیری بر دنیا و تأکید بر دست بداشتن از آن تا چه اندازه بوده و گاه از احکام شریعت نیز فراتر میرفته است."