Abstract:
دهد که علاوه بر تثبیت اندیشه توحیدی، سوق مردم به سمت صفات پسندیده اخلاقی نیز همواره مد نظر آنان بوده است؛ به گونه ای که در باور ایشان، اخلاق به همراه باور توحیدی، دو رکن عمده جامعه ایمانی به حساب می آید. اما به نظر می رسد پس از آنان، جامعه دینی از مساله اخلاق غافل ماند. به همین دلیل، برخی از تربیت یافتگان تمدن اسلامی با آگاهی از این امر و با عنایت به فرجام ناخوشایند بی توجهی به ارزش های اخلاقی، در آثار خویش به تبیین عوامل تاثیرگذار بر رشد اخلاق پرداختند تا شاید بار دیگر، این رکن مغفول مانده جامعه ایمانی احیا شود. در این پژوهش، به بررسی این عوامل تاثیرگذار با تکیه بر آرا و اندیشه های شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی پرداخته می شود. از دیدگاه وی، عواملی چون نگرش حداکثری به اخلاقی شدن فرد، تعمیق فرهنگ باید و نباید بر اخلاق، مصلحت اندیشی و منفعت طلبی و اخلاق گویان بی اخلاق، در نابودی ارزش های اخلاقی تاثیرگذار است.
Machine summary:
"به عنوان مثال: حریف عمر به سر برده در فسوق و فجورکه توبه کردم و دیگر گنه نخواهم کرد به وقت مرگ، پشیمان همی خورد سوگندتو خود دگر نتوانی، به ریش خویش مخند (سعدی، 1384ب: 978- 977) 2 ـ نسبت آثار سعدی با دیگر آثار اخلاقی اگر کلیة آثاری که از قرن اول هجری تا روزگار سعدی نوشته شده است به لحاظ محتوا مورد بررسی قرار گیرد، این نکته به دست میآید که حجم وسیعی از این آثار به علم فقه اختصاص دارد و آثاری که با موضوع حکمت عملی (اخلاق)6 است، در مقایسه با آن، کمتر تالیف شده است (صفا، 1380: 1/ 276- 259و 80؛ همان، 1381: 2/ 265- 262).
سعدی دو کار غیر اخلاقی غیبت و دزدی را مقابل هم قرار میدهد و با توجه به مفاسد هر یک، دزدی را برتر از غیبت میداند: کسی گفت و پنداشتم طیبت استبدو گفتم ای یار آشفته هوشبه ناراستی در چه بینی بهیبلی گفت دزدان تهور کنندز غیبت چه میخواهد آن ساده مرد که دزدی بسامان تر از غیبت استشگفت آمد این داستانم به گوشکه بر غیبتش مرتبت مینهی؟به بازوی مردی شکم پر کنندکه دیوان سیه کرد و چیزی نخورد (سعدی، 1384الف: 159) همچنین وی در جای دیگر از بوستان با توجه به همین مسأله میگوید: شنیدم که از پارسایان یکیدگر پارسایان خلوت نشینبه آخر نماند این حکایت نهفتمدر پرده بر یار شوریده حال به طیبت بخندید با کودکیبه عیبش فتادند در پوستینبه صاحب نظر بازگفتند و گفتنه طیبت حرام است و غیبت حلال (همان: 159) سیرۀ بزرگان دین در فرایند تربیت جامعه نیز از نفی نگاه حداکثری در این مقوله حکایت دارد."