Abstract:
اصیل یا اعتباری بودن «تاریخ» متوقف بر اصالت یا اعتباریت جامعه است؛ زیرا جوامع سلولها و عناصر سازنده تاریخ هستند. هر یک از جامعه گرایان و فردگرایان ادله عقلیای برای اثبات مدعای خود ارائه کردهاند. در این مقاله أدله قرآنی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است.برخی جامعه گرایان معتقدند از ظاهر برخی از آیات قرآن به دست میآید که افزون بر افراد، امتها عمل و سلوک خاص، نامه اعمال، ثواب و عقاب، حیات و ممات دارند. این امر حاکی از این حقیقت است که جوامع در کنار افراد، وجود مستقلی دارند. در مقابل، برخی معتقدند از آنجا که برهان عقلی بر اصالت فلسفی جامعه وجود ندارد و یا برهان قاطع عقلی بر وجود حقیقی جامعه ارائه نشده است، تمسک به ظاهر آیات روا نیست، در این مقاله، دلایل طرفین تقریر و جمع بندی شده است.
Authenticity or credibility of history relies on authenticity or credibility of society، because societies are constituent cells and elements of society. Socialists and individualists have offered some intellectual proofs to prove their claims. This paper investigates Qur'anic arguments in this regard.
Some socialists believe that in addition to individuals، communities have certain deeds and behaviors، book of deeds، reward and punishment، life and death، according to literal meaning of some Qur'anic verses. This indicates the fact that، in addition to individuals، communities have independent existence. In contrast، others believe that relying on literal meaning of Qur'anic verses is not valid، because there is no intellectual proof of philosophical authenticity of society، and no convincing intellectual proof of real existence of society has been provided. This paper recounts and summarizes the proofs of both sides.
Machine summary:
"حال باید دید آیا تاریخ، وجود خارجی دارد یا تنها ظرفی است که افراد و جوامع در آن فعالیت میکنند و دگرگونیهای فردی و اجتماعی در آن اتفاق میافتد؟ نکته حائز اهمیت این که برخی از نظریات مطرح شده در فلسفه تاریخ، حاکی از آن است که همة نظریه پردازان این عرصه، تاریخ را به صورت یک روح کلی و هیولای واحد لحاظ نکرده و نظریات خود را برآن بنیاد ننهادهاند، بلکه گاه تطورات یک قوم، جامعه یا امت را در طول چند قرن مورد لحاظ قرار دادهاند.
بنابراین، پرسش اساسی بحث این است که، آیا جامعه به عنوان یک واقعیت در خارج از ذهن، وجود مستقل دارد یا خیر؟ این پرسش به گونهها و در قالبهای مختلفی طرح میشود مانند: آیا وحدت جامعه، یک وحدت مفهومی و ذهنی است؛ یعنی جامعه چیزی جز افراد و روابط متقابل آنها نیست، یا وحدت جامعه یک وحدت شخصی است که مساوق خارجیت و مستقلبودن است؟ آیا فرد اصیل است و جامعه و تاریخ، انتزاعی است یا جامعه و تاریخ، اصیل هستند و افراد، انتزاعی و یا قسم سومی وجود دارد؟ به دیگر سخن، آیا جامعه و تاریخ، واقعیت و عینیت دارند یا فقط امری اعتباری هستند؟ واژه «اعتباری» نیز مانند واژه «اصالت» در مباحث عقلی، به مفاهیم گوناگونی به کار میرود: أ) طبق یک اصطلاح، تمام معقولات ثانیه، خواه منطقی، مانند مفهوم کلی و جزیی وخواه فلسفی، مانند مفهوم علت و معلول، جزو مفاهیم اعتباری به شمار میرود."