Abstract:
در سال های اخیر، برخی اندیشمندان بیان کرده اند که دموکراسی برای کشورهای در حال توسعه، مناسب نیست، زیرا رشد اقتصادی را کاهش می دهد. همچنین دیکتاتوری ها که از فشار رای دهندگان در امان هستند، بهتر می توانند در جهت منافع ملتشان، برنامه ریزی کنند. در مقاله حاضر، در رد ادعای فوق، دو دلیل بیان می شود: نخست آنکه، تعریف توسعه در سال های اخیر متحول شده و در حال حاضر، دموکراسی خود به یکی از شاخص های توسعه بدل شده است. علاوه بر این، با بررسی ارتباط رشد اقتصادی و دموکراسی در خلال سال های 1970 الی 2009، با استفاده از داده های بیش از صد کشور و مدل داده های پانل نشان داده شده است که رابطه ای مثبت و معنادار میان رشد اقتصادی و دموکراسی وجود دارد. از این رو، می توان دموکراسی را به مثابه هدف و وسیله توسعه در نظر گرفت..
Machine summary:
"در مجموع، آنها معتقد هستند که توسعه انسانی را میتوان به صورت ذیل نشان داد: Social achievement Enhancement Development as Freedom Political freedoms Economic facilities Social opportunities Transparency guarantees Protective security world value surveys Association تغییرات اقتصادی ← تغییرات فرهنگی ← تغییرات سیاسی (امنیت زیستی) ارزشهای ابراز وجود نهادهای دموکراتیک 2005: 134) (Inglehart & Welzel به اعتقاد باردهان، رشد اقتصادی در کشورهایی مانند کره جنوبی و تایوان در سایه دیکتاتوری به رشد طبقه متوسط و در نتیجه رشد درخواست دموکراسی انجامید، امری که در چین کنونی نیز در حال وقوع است (Bardhan, 2010, 5).
در نتیجه تلاشهای محبوبالحق، سن و سایر اندیشمندان، باسو در بین اندیشمندان توسعه در دوبرنیک بیان کرد: «به نظر میرسد سرانجام توافقی همگانی پیرامون بحث توسعه، در حال شکلگیری است: ملل رو به توسعه، نباید قوای خود را فقط صرف میزان رشد محصول ناخالص داخلی و امثال آنها بکنند، بلکه در عوض باید بکوشند به توسعه انسانی یا توسعه همهجانبه دست یابند» (Basu, 2001: 61)، از این رو، اکنون کمتر درباره این موضوع تردید وجود دارد که توسعه فقط با شاخص رشد اقتصادی سنجیده نمیشود و آزادیهای سیاسی که دموکراسی نیز یکی از آنها است را شامل میگردد."