Abstract:
دستوریشدگی و واژگانیشدگی از فرایندهای مهمی هستند که به طور عادی.
همزمان میتوانند در هر زبانی وجود داشته باشند از زهگذر دستوریشدگی. امکانات
دستوری از منابع واژگانی به زبان اضافه میشوند. از طرف دیگر. در واژگانیشدگی اجزاء
زبانی به واژگان اضافه میشوند. چگونگی تکوین افعال مرب میتواند این تعاریف ساده
از دستوریشدگی و واژگانیشدگی را با چالش روبهرو کند و جدا بودن این دو از هم را
زیر سوال ببرد. افعال مرکّب از دو جزء فعلی (همکرد) و غپرفعلی (همراه) تشکیل شدهاند.
همکرد از افعال قاموسی تمامعیار که از معنای اصلی تهی شدهاند به وجود آمده است و
همتاهای قاموسی همکردها هنوز در زبان فارسی وجود دارند. از همکردها برای ساختن
افعال مرب جدید بهصورت زایا استفاده میشود و از این طریقی کلمات جدیدی به
واژگان زبان فارسی اضافه میشود. در فرایند اول» یعنی به وجود آمدان همکرد. بسیاری از
حصوصیات دستوریشدگی فابل تشخیص است و در فرایند دوم. یعلی واژهسازی. ما با
پدیدة واژگانیشدگی روبهرو هستیم. درواقع. تلاش اصلی ما در این تحقیق این است که
با ملاکهای عینی نشان دهیم فرایند اول با همان دستوریشدگی. در تکوین همکردها
واقعا نقش داشته است. تکوین همکردها را از رهگذر دستوریشدگی همکردشدگی
نامیدهایم. همکردشدگی پیامدهای نظری بسیار مهمی را در بر دارد. بر اساس دستوریشدگی
کلیة امکانات دستوری از واژگان به وجود میآیند و این امر تکجهشی و برگشتنایذیر
است. وقوع همکردشدگی به این معناست که از امکانات دستوری برای واژهسازی استفاده
کردهایم و این یک چرخه را نشان میدهد که تکجهتی بودن دستوریشدگی را به زیر
سوال میبرد و مبیّن آن است که دو فرایند دستوریشدگی و واژگانیشدگی همیشه در
جهت مخالف هم نیستند و میتوانند با هم نظامی از روابط را به وجود بیاورند.
Machine summary:
"افعال گرفتن،دادن،داشتن،خوردن و کشیدن نیز که در معنای اصلی خود با متممی عینی میآیند(مانند:«غذا را از رستوران گرفتم»،«کتاب را به استاد دادم»،«این کتاب را در کتابخانهام دارم»،«او هرروز غذای مفصلی میخورد»، و«بسته را روی زمین کشیدم»)،در جایگاه همکرد با اسامی انتزاعی همراه میشوند و مفهوم کلی فعل را از حوزههای عینی شخص و شیء به حوزۀ کیفیت انتقال میدهند: گرفتن:یاد گرفتن،انس گرفتن دادن:اهمیت دادن،شکست دادن داشتن:دوست داشتن،قبول داشتن خوردن:غوطه خوردن،سوگند خوردن کشیدن:انتشار کشیدن،خجالت کشیدن 2-5 معنازدایی معنازدایی ناظر است به از دست رفتن معنای اجزاء واژگانی یا تعمیم معنایی آنها.
بنابراین،کسب کلیۀ الگوهای ظرفیت فعلی میتواند فرایندی در جهت کلیتر شدن معنای فعل محسوب شود: -فعل اصلی زدن در معنای قاموسی خود،به معنی مورد اصابت قرار دادن شخصی یا چیزی است،مانند«علی حسن را زد»،اما همین فعل در جایگاه همکرد فعل مرکب از خصوصیات معنای قاموسی خود تهی میشود و در معنای کلی کنش به کار میرود:اتو زدن،یعنی انجام عمل اتو کردن.
-فعل اصلی کردن صورتی است که برکنش عملی دلالت میکند،به نحوی که عمل به شخص یا چیزی غیر از عامل انتقال یابد؛به عبارت دیگر،این فعل همواره به صورت فعلی دو ظرفیتی مورد استفاده قرار میگیرد:«من این کار را کردم»؛اما در جایگاه همکرد فعل مرکب،این فعل با حفظ معنای کنش عمل،میتواند در ساختهای یک ظرفیتیای که برمفهوم وضعیت دلالت میکنند نیز به کار رود،مانند: غش کردن،تب کردن.
C. FRAuqon(1993), Grammaticalization, Cambridge: Cambridge University Press; PooRNiMA, Shakthi & Robert PaInier(2010), Diverging pathways: The current status of grammaticalization of Hindi light verbs, In: Annual Review of South Asian Languages and Linguistics, Vol. 211:75-104, Mouton de Gruyter; QuiRk, R S."