Abstract:
مفاهیم زبان، گویش، لهجه و گونه از مفاهیم بسیار اساسی و پرکاربرد در زبان شناسی است. علاوه بر آن، با توجه به تنوع زبانی در ایران و اهمیت مطالعه زبانها و گویشهای مورد مخاطره و تهدید و گاه رو به زوال، توصیف آنها از اولویتهای مطالعات زبانی است. در اینجا نخستین پرسشی که پژوهشگر با آن روبه رو می شود تعریف مفاهیم پیش گفته است. این مقاله می کوشد با بررسی کاربرد این مفاهیم در آثار زبان شناسان ایرانی به تدقیق آنها کمک کند.
The terms ‘language’، ‘dialect’، ‘accent’، and ‘variety’ are among the basic notions in linguistics. These notions are particularly important in the context of Iranian linguistics. In this article، I will show that there is a lot of disagreement on the use of them among the Iranian scholars. This discussion، I hope، will contribute to the clarification and specification of the terms and can lead to the creation of standardization and consensus in their use.
Machine summary:
"همچنین براساس اشارۀ خانلری(و نیز کیا در کتاب راهنمای گردآوری گویشها)به این نکته که به زبان طبری یا مازندرانی تا قرن پنجم شعر میگفته و کتاب مینوشتهاند و اینکه در قرنهای بعد فقط نمونههای اندکی از شعر«شامل چند مصراع،بیت،یا غزل)به زبانهای محلی ایرانی در آثار شعرای بزرگ ایران به جا مانده میتوان نتیجه گرفت که فارسی دری در سه چهار قرن اول دورۀ اسلامی به زبان معیار تبدیل شده بوده است.
آن دیدگاه در ذیل نقل شده است:«با جمعبندی تعاریفی که در متون زبانشناسی برای زبان (language) ،گویش (dialect) و لهجه (accent) آمده است،میتوان این سه مفهوم را به صورت زیر تعریف کرد: هر زبان در طول تاریخ خود تحت تأثیر عوامل چندی،از جمله عوامل جغرافیایی، فرهنگی،برخورد زبانها و جز آن،دستخوش دگرگونیهای فراوان میشود که در نتیجۀ آن، گونهها و صورتهای متفاوتی پدیدار میگردد.
اما بررسی منابع منتشر شده در چهار دهۀ اخیر نشان میدهد که زبان شناسان و دانشمندان غیر ایرانی در توصیف گونههای زبان ایرانی رایج در قلمرو جغرافیایی ایران یا خارج از ایران غالبا اصطلاح«زبان»را برای اطلاق به آنها به کار بردهاند،به عنوان نمونه،کتاب(1963)ارانسکی،ایرانشناس و زبانشناسی روس،با عنوان زبانهای ایرانی که دکتر صادقی در سال 1378 به فارسی ترجمه کرده است.
دکتر ایران کلباسی در کتاب فارسی اصفهانی(1370)تصریح کرده«براساس تعاریف داده شده از زبان،گویش و لهجه،«اصفهانی»صورت تغییر یافتهای از فارسی دری است و به این دلیل میتوان آن را«لهجۀ اصفهانی»یا«فارسی اصفهانی»نامید»(ص 14)،اما،با توجه به اینکه نویسنده از تفاوتهای آوایی(فصل اول)و تفاوتهای دستوری(فصل دوم) بین«لهجۀ اصفهانی با فارسی استاندارد»(ص 17 و 79)سخن گفته است این گونۀ زبان فارسی را براساس تعاریف منابع بین المللی میبایست گویش اصفهانی نامید."