چکیده:
شاید بتوان حافظ را شناخته ترین سراینده ایرانی در فرهنگ آلمانی دانست. با بودن برگردان های گوناگون و بسیار از دیوان او به زبان آلمانی، از جمله ترجمه های روکرت (کرینبورگ 1929)، پورگشتال، روزنتسوایگ، ول لبن و دیگران، هنوز این پرسش بجاست که آیا برگردان دوباره آن بایسته است. تنگناهای آیینی و و واهمه از فرمانروایی خونریز، هنرمند را در چنبره خود گرفتار کرده بود و او را پروانه بالندگی در موسیقی و هنرهای تجسمی یا نمایشی نمی داد، از این رو هنرمند هرچه را داشت در قالب کلام می ریخت؛ این همه رازآلودگی در شعر حافظ از این روی است. شعر حافظ هزارتویی را می ماند که درآمدن از آن را «تعبیه هزار شعبده» می باید. آشنایی با زبان گرچه مهمترین پایه برای ترجمه هر متنی است، اما بسنده برای برپا کردن بنای ترجمه نیست. جستار پیش رو در پی آن است که از سویی با سنجش برگردان هایی از دیوان او راهی برای ترجمه شعر حافظ بیابد، ترجمه ای که هم عناصر شعری و زیبایی شناختی را به دیده بگیرد و هم گفته شاعر را تا آنجا که شدنی است بی کم وکاست فراروی خواننده آلمانی بگذارد و از دیگرسو انگیزه دوم از پیش کشیدن این گفتار، نشان دادن لزوم برگردان دوباره دیوان است.
خلاصه ماشینی:
"ازین دو خطا میشود چشم پوشید،اما خطایی دیگر در این بیت هست که نمیتوان از آن گذشت:مترجم ابروی شوخ دلدار را به انجام ترور متهم میکند!در واژهنامههای آلمانی برای مدخل »tatnettA« چنین نوشتهاند: retnu:nehcerbreV sethcusrev-retl?a[e-,s]e[-;xad,]t:at'...
neb?u buarlamseF nerhi nekr?uT eid پورگشتال در این بیت واج آرایی را نیک دریافته و به کار بسته است و زیباتر آنکه همان واج را در برگردان به کار برده است چنانکه حافظ گفته است:«شوخ شیرینکار شهرآشوب»،اما&%06611BZPG066G% بر این برگردان میتوان از دو راه خرده گرفت؛یکی آنکه واژۀ شیرینکار را در معنای قاموسی آن دیده و به«حرکات شیرین»برگردانده است و دو دیگر این که در پارۀ دوم بیت وجه شبه را،که همان«بردن خوان یغما»است،زدوده است و ازاینروی برای خوانندۀ آلمانی دیگر روشن نیست که چه مانندگی میان یار و ترکان است که دلداده ادعا میکند:«کولیان سیهچشم شیرین اطوار بسان ترکان صبر از دل او ربودهاند».
kcumhcS muz در برگردان این بیت هر سه مترجم آلمانی متن را دست فهمیدهاند و زیبا برگرداندهاند، روزنتسوایگ گرچه کاربرد اضافۀ تشبیهی در«لب لعل»را به درستی فهمیده و در برگردان آن را به کار برده است،اما برابر نهاد نادرستی برای لعل برگزیده است،زیرا وجه شبه در این تشبیه سرخی لب یار است،حال آنکه »xino« گرچه سنگی قیمتی است،اما سیاهرنگ است.
»وی در ترجمۀ این بیت به کلی به بیراهه رفته است زیرا حتی اگر بر آن باشیم که در نسخۀ موردنظر ایشان بیت به این صورت بوده است:{Sعبوس زهد به وجه خمار بنشیند/#مرید فرقۀ دردیکشان خوشخویم»S}باز مصرع نخست با هر خوانشی بدین معنی که ول لبن گفته است، نیست."