چکیده:
سؤال اصلی این مقاله آن است که آیا نظریة اسکاچپول توانایی تبیین انقلاب
ایران را دارد. برای پاسخ به این سؤال متغیرهای اصلی نظریة او در مورد جامعة ایران
بهکار رفته و در ادامه، جرح و تعدیلهایی که خود اسکاچپول در نظریهاش انجام داده
شرح و در پایان آرا و عقاید اسکاچپول دربارة انقلاب ایران نقد و ارزیابی شده است.
خلاصه ماشینی:
"ما نیز در ادامة این مقاله سعی خواهیم کرد با استفاده از مقالة اسکاچپول دربارة انقلاب ایران و منابع دیگر، متغیرهای مورد مطالعة اسکاچپول را در کتاب دولتها و انقلابهای اجتماعی (یعنی وجود مازاد سود، نوع نظام کشاورزی، بعد دیوانسالاری دولت، قدرت طبقة حاکم، فشارهای بینالمللی و نظامی و توان انقلابی دهقانان) در مورد جامعة ایران آزمون نماییم.
در دورة1342 – 1357 یعنی دورة دوم دولت پهلوی دوم، دولت تحت فشارهای بینالمللی و با اتکا به درآمدهای نفتی دست به اقدامات زیر زد: 1- اصلاحات ارضی از یکسو طبقة اشراف زمیندار را از بین برد و شرایط را برای رشد طبقة سرمایهدار فراهم آورد و از سوی دیگر با ایجاد کشاورزی مکانیزه به تعمیق روابط سرمایهداری و تعمیق صنعتی شدن کشور کمک کرد.
جدول شمارة 5 به کارگیری متغیرهای مورد مطالعه دربارة ایران 42-1375 مورد کشاورزی داخلی حکومت و طبقات اجتماعی بعد بینالمللی دهقانان نتیجه وجود مازاد سود جهت تأمین مخارج نوسازی نوع نظام کشاورزی بعد دیوانسالاری طبقه صاحب زمین دارای قدرت سیاسی فشارهای نظامی / رقابتی بینالمللی توان انقلابی دهقانان ایران 1979 بله (مازاد نفتی) در حال انتقال به کشاورزی مکانیزه بلی ولی نه از نوع دیوانسالاری کشاورزی خیر از لحاظ نظامی خیر و از لحاظ اقتصادی زیاد کم انقلاب اجتماعی همانطور که از جدول بر میآید، طبق تحلیل اسکاچپول و با توجه به متغیرهای مورد مطالعه، شرایط برای وقوع انقلاب اجتماعی مهیا نبوده ولی در ایران انقلاب اجتماعی رخ داده است."