چکیده:
ستاد همکاری های آموزش و پرورش و حوزه های علمیه در سال ١٣٨٥ با هدف ارتقاء کیفیت تعلـیم و تربیت از طریق بهره مندی از ظرفیت های متقابل حوزه های علمیه و آموزش و پرورش سراسـر کـشور تشکیل گردید و به دنبال آن ، منشور این ستاد متشکل از مولفه های اهـداف ، عرصـه هـای همکـاری ، اصول حاکم بر همکاری و ساختار ستاد تنظیم و تدوین یافت . هـدف از انجـام ایـن مطالعـه ، بررسـی پیش فرض های تشکیل ستاد مذکور و معرفی موانع و چـالش هـای فـراروی آن و ارائـه راهکارهـایی جهت کاهش و تعدیل چالش ها می باشد. در بررسی اهداف این ستاد مشخص گردیـد کـه دو چـالش مهم «پراکندگی و ناسازواری در تدوین اهداف » و تبیـین یـک رابطـه یکطرفـه نـه دو طرفـه » و در بررسی عرصه های همکاری ، نیز چالش هایی از جمله ابهام در نقش نهاد «در زمینه همکاری ها، وجـود موانع قانونی در سطح وزارت آموزش و پرورش و حوزه های علمیه ، عدم وجود یک تفکـر هـم گـرا در حوزه های علمیه »، برای پاسخگویی به نیازهای آموزش و پرورش مشاهده و اسـتنباط مـی گـردد کـه همگی به عنوان عوامل بازدارنده ای ، مانع بروز و ظهور برون داد و عملکرد مورد انتظار از تشکیل این ستاد می گردند. بازنگری اهداف منشور ستاد و شفاف سازی نقش دو نهاد در تنظـیم سـند راهبـردی و تصویب منشور در ستاد انقلاب فرهنگی از جمله پیشنهادهای برخاسته از این مطالعه می باشد.
خلاصه ماشینی:
"صاحب نظران ، نهادها را عموما به قوانین و مقررات و دستورالعمل هایی کـه روابـط بـین انـسان هـا را تنظیم می کند اطلاق می نمایند (یوسفی ، ١٣٨٢)؛ اما با اندکی اغماض ، ساختارها و تشکیلاتی که بـا هدف تنظیم روابط بین سازمان ها شکل می گیرد را نیز نوعی نهادسازی مـی تـوان تلقـی نمـود؛ لـذا، تشکیل ستاد همکاری های آموزش و پرورش و حوزه های علمیه ، نوعی نهادسازی محسوب می گـردد که هدف آن برقراری تعامل با حوزة علمیـه و بهـره گیـری از ظرفیـت علمـی و فکـری اندیـشمندان حوزوی و در جهت غنی سازی برنامة تعلیم و تربیت اسلامی در بستر آموزش و پرورش می باشـد لـذا در اهمیت و ضرورت تشکیل آن تردید نمی توان روا داشت .
آیا جمع کردن اندیشمندان و اساتید و فضلایی که در این مراکز به فعالیت های علمی مشغول هستند و بهره گیری از ظرفیت های علمی و پژوهشی آنها امکان پذیر اسـت ؟ بـا فـرض آن کـه چنـین امکـانی وجـود داشـته باشـد، آیـا اندیشه های ارائه شده از سوی این اندیشمندان ، از هم گرایی لازم برخوردار می باشد؟ آیا در حوزه های علمیه ، به ویژه حوزة علمیه قم ، در مورد رویکرد به مسائل تعلیم و تربیت اسلامی ، اجماع لازم حـاکم می باشد؟ آیا در حوزه های علمیه می توان به اسنادی مکتوب در زمینة تعلـیم و تربیـت اسـلامی کـه بیانگر قرائت جامعی از اندیشه در این زمینه باشد، دسترسی داشت کـه بـر آن اجمـاع و اتفـاق نظـر علمای حوزه حاکم باشد و بتوان بدون هیچ گونه دغدغه ای از آن در تدوین برنامه ها از جمله محتوای کتاب های درسی و غیر استفاده نمود؟ حداقل می توان گفت که تاکنون چنین محتوا و سند مکتوبی ارائه و معرفی نگردیده است ."