چکیده:
یکی از مهمترین عناصری که در سبکشناسی شعر مطرح است، ساختار زبانی شعر است؛ ویژگیهایی که بر مبنای ساختار آوایی، واژگانی و نحوی زبان استوار است. در مقاله حاضر، کوشش شده است که به سبکشناسی ساختاری منظومه "خسرو و شیرین" نظامی، که یکی از مهم ترین آثار ادب غنایی فارسی است، بپردازیم. بنابراین، محوراصلی بحث در تحلیل این منظومه، آن است که بدانیم نظامی در ساختار زبانی شعر خود از چه تمهیداتی بهره برده تا بتوان کلام او را بر اساس اصول ساختارگرایان مورد تحلیل ساختاری (فرمالیستی) قرار داد یا به تعبیر دیگر چطور توانسته از زبان عادی فاصله گرفته و زبان شعری را بیافریند. و برای خلق شعر غنایی در منظومه "خسرو و شیرین" فرایند برجستهسازی و آشناییزدایی در شعر وی چگونه نمود پیدا میکند.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال: صراحیهای لعل از دست ساقیبه خنده گفت باد این عیش باقی (نظامی، 1376: 128) به دستآویز شیرافکندن شاهمجال دستبوسی یافت آن ماه (همان: 129) کمان کش کرد مشتی تا بناگوشچنان بر شیر زد کز شیر شد هوش (همان: 129) گلی کاول برآرد طرف جویشفزون باشد ز صد گلزار بویش (همان: 130) دو عاشق چون چنان شربت چشیدندعنان پیوسته از زحمت کشیدند (همان: 130) گاه نیز این قافیهها متجانس نیستند و فقط در یک یا دو حرف مشترکند: فراز آمد به گرد بارگه تنگبه تندی کرد سوی خسرو آهنگ (همان: 128) ز سبزه یافتند آرامگاهیکه جز سوسن نرست از وی گیاهی (همان: 128) اگر چه شیر پیکر بود پرویزملک بود و ملک باشد گران خیز (همان: 129) نخستین پیک بود آن شکرین جامکه از خسرو به شیرین برد پیغام (همان: 129) نکته قابل توجه در این منظومه کاربرد «ردیف» است؛ چنانکه گفته شد، ردیف به سبب همگونی کامل یک واژه در بیت، نوعی توزان واژگانی در حوزه تکرار در شعر را پدید آورده و موجب موسیقاییتر شدن و در نتیجه برجستهسازی در زبان ادبی میشود."