چکیده:
در نقد ادبی به جنبههای مختلف متن از جمله ابعاد تاریخی، اجتماعی، زیباییشناسی و نیز اندیشههای نهفته در لایههای زیرین متن پرداخته میشود. نقد زنمحور (فمینیستی) نیز یکی از شاخههای نقد ادبی است که به بررسی رابطه متن ادبی با اندیشهها و دیدگاههای فمینیستی میپردازد و نشان میدهد که تصویر ارائهشده از زنان تا چه حد به تصویر واقعی آنان نزدیک است. مرزباننامه یکی از ارزشمندترین آثار ادبی فارسی است که در برخی از داستانهایش شخصیت زنانی ترسیم شده که تحلیل موقعیت آنها در داستان، بیانگر تفکر حاکم بر اندیشههای اجتماعی دوره تاریخی خلق این اثر است. داستانهای زنمحور مرزباننامه را میتوان به دو دسته زنستیز و زنستا تقسیم نمود. داستانهای دسته دوم از آنرو که صفات نیک زنان را میستایند و غالبا تصویری کنشمند و پویا از او ارائه میدهند، از دیدگاه نقد فمینیستی داستانهای ارزشمندی به شمار میآیند. در این مقاله کوشش شده است با بررسی و تحلیل این دو نوع داستان، موقعیت زنان را تا حد امکان در دوره خلق اثر، تبیین نمود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین کار نقد فمینیستی این است که یادآور شود، آنچه در آثار ادبی چنین جوامعی دیده میشود، حاصل تسلط جهانبینی مردانه است و نگاه جانبدارانه نویسنده، که خود نتیجه مستقیم ارزشهای فرهنگی و اجتماعی خاص یک دوره زمانی ویژه است، چنین شکاف عمیقی میان تصویر ارائهشده از زن و مرد در آثار ادبی پدید آورده است؛ شکافی که حقیقی نیست، بلکه بازتاب دقیق همگونسازی جنس و نقشی است که جامعه مردسالار به افراد القا نموده است.
این نکته از لحاظ نقد فمینیستی از این جهت مورد توجه است که گویی جز کدبانویی و خانهداری صفتی پسندیدهتر در زنان دیده نمیشود و تمام شایستگیهای آنان در چارچوب مطبخ به ظهور میرسد، البته از صفات دیگری چون نظیفالطرف (پاکدامن) و اریجالعرف (پاکیزهخو) نیز نام میبرد، اما به دلیل این که این ستایشها برای فریب اوست، ارزشی ندارند، زیرا «روباه با گفتن سخنان ستایشآمیز سعی در تحریک احساسات زنانه بط دارد تا به این شیوه بتواند به مقصود خود نائل شود چرا که زنها بر اساس فطرت خود نیاز دارند احساس ارزشمند بودن کنند و از مردها بشنوند که نقش مهمی را در زندگی ایفا میکنند» (برزگر ماهر، 1389: 86).
دختر برخلاف مادر، بیش از هر چیز میخواهد که تصویر مرد در ذهنش همان چیزی باشد که همگان آن را پذیرفتهاند، زیرا میداند آنچه مادر خواهان آن است، افراد جامعهاش- مرغان دیگر- تأیید نمیکنند و نه تنها این تصویر از مرد در میان دیگر افراد جامعه تربیت شده بر اساس هنجارهای مردسالارانه پذیرفته نیست، خود او هم به عنوان یک زن نمیتواند چنین مردی را به عنوان همسر بپذیرد، چرا که او نیز تحت سیطره ارزش هایی است که مردسالاری را تأیید میکنند."