چکیده:
ارائه تحلیل های واقع گرایانه در خصوص پدیده های اقتصادی مستلزم در نظر داشتن محدودیت ها و پیچیدگی های رفتار انسانی است. در اقتصاد متعارف به دلایل متعددی فرض عقلانیت سنگ بنا و پیش فرض اصلی تمام نظریه های اقتصادی را تشکیل می دهد. فرض عقلانیت اقتصادی منجر به برخی ساده سازی ها در تحلیل اقتصادی می شود که باعث فراموشی سپرده شدن ملاحظات رفتاری انسان های واقعی می گردد. برخی اقتصاددانان متعارف الگوهای مبتنی بر فرض عقلانیت را به دلیل سهولت استفاده ترجیح می دهند. برخی دیگر چنین استدلال می کنند که مجموعه ای از عوامل بازاری و غیر بازاری از جمله رقابت، تکامل و یادگیری و تصمیم گیران اقتصادی را ناگزیر به سمت رفتار عقلانی سوق می دهند. با این وجود، نشان می دهیم که تنها با فرض عقلانیت و بدون در نظر گرفتن سایر عوامل به ویژه محدودیت های رفتاری و روانی تصمیم گیران نمی توان تحلیل واقع گرایانه ای از رفتار اقتصادی ارائه نمود. در این راستا به معرفی سه محدودیت رفتاری اساسی خواهیم پرداخت که در تحلیل های اقتصادی می بایست مورد توجه قرار گیرد: کران دار بودن عقلانیت، کران دار بودن اراده انسانی و کران دار بودن منفعت طلبی. برخی اقتصاددانان کوشیدند با تلفیق نظریه های دو رشته اقتصاد و روانشناسی به تحلیل رفتار نهادهای اقتصادی بپردازند. این تلفیق منجر به ایجاد یک حوزه مطالعاتی با عنوان اقتصاد رفتاری شده است. روندی که تلفیق اقتصاد و روانشناسی تا کنون پیموده است را می توان به سه دوره اقتصاد رفتاری قدیم، دوران گذار و اقتصاد رفتاری نوین تقسیم نمود که بررسی این سه دوره آخرین دست یافته ها در زمینه اقتصاد رفتاری موضوع دیگری است که این مقاله به آن می پردازد.
According to the political economy literature، a country''s political and economic structures have close، and also complex relationship with each other. Therefore political structure of the country is known to be the leader system of economic management that reflects regime''s economic ideologies. Hence any disorder in the political system، especially in developing countries، could lead to economic instability and disrupts normal flow of the economy which will result in slower economic growth as the most important indicator of economic performance. This study tries to analyze effect of political instability on Iran''s economic growth by using political and social Time Series data during period 1339-1388. For this purpose، effect of political instability on economic growth based on formal political instability and informal political instability indexes has been tested by using APARCH technique. Empirical findings of this study indicate that variables related to the both mentioned indexes have a negative effect on economic growth
خلاصه ماشینی:
با اين وجود، نشان مي دهيم که تنها با فرض عقلانيت و بدون در نظر گرفتن ساير عوامل به ويژه محدوديت هاي رفتاري و رواني تصميم گيران نمي توان تحليل واقع گرايانه اي از رفتار اقتصادي ارائه نمود.
اقتصاددانان رفتاري تلاش کردند نمونه هايي را ارائه نمايند که در آنها رفتار با آنچه مدل هاي کلاسيک نشان مي دهد متفاوت است ، همچنين به تبيين اهميت و تأثير اين رفتارها در متن اقتصاد جامعه پرداخته اند (تالر و مولايناتان ، ٢٠٠٨).
٢. نقد فرض عقلانيت به عنوان سنگ بناي اقتصاد متعارف بسياري اقتصاددانان متعارف بر اين باورند که عوامل اقتصادي در فضاي رقابت و آربيتراژ١ براي حفظ موجوديت خود و ادامه بقا ناگزير از رفتارهاي عقلاني هستند و بر اين اساس جهان واقعي شبيه آنچه در کتب درسي اقتصاد تشريح شده است عمل مي کند.
کانليسک (١٩٩٦) نيز به عدم توجه مدل هاي اقتصادي مرسوم به عقلانيت کران دار اشاره مي کند و آن را کاستي براي علم اقتصاد مي داند تا زماني که بنگاه ها اين ميزان نيروي ذهني و زمان در اختيار داشته باشند حل بهينه مسائل پيچيده از آنها انتظار نمي رود.
سه محدوديت براي طبيعت انساني عنوان کرديم که اين سه محدوديت باعث مي شود که رفتار انسان واقعي با آنچه الگوهاي اقتصاد متعارف پيش بيني مي کنند متفاوت باشد.
(1955), "A Behavioral Model of Rational Choice", Quarterly Journal of Economics, Vol. 69, February, PP.