خلاصه ماشینی:
"بخش اول،چارچوبی را براساس توصیف دیدگاههای افراد هنری و اقتصاددانان هنر به وجود میآورد؛بهطوری که این ویژگیها به صورت جداگانه در مطالعات اثرسنجی و مطالعات تمایل به پرداخت منعکس میشوند.
ایده بنیادی تمایل به پرداخت این است که در یک بازار کامل،یک (پارتو)نهایی،یا بالقوه برای حداکثر شدن رفاه از منابع موجود اقتصادی که به وسیله جامعه ایجاد شدهاند،استفاده میشود.
همواره این ایدۀ اساسی وجود دارد که اثرات مثبت خارجی پروژههای هنری مواردی را برای مداخله دولت ایجاد میکنند و برخی از علائق خاص تصمیمگیرندگان را به حساب نمیآورد.
بنابراین برای نشان دادن وجود اثرات مثبت خارجی جایگاه هنر کافی نیستند به علاوه تجزیه و تحلیل نحوۀ ورود این ارزشها به فرآیند سیاسی به میزانی که آنها بایستی به حساب آیند،ضروری است.
زمانی که دیدگاه تمایل به پرداخت اقتصاددانان هنر «نارسایی بازار»را شناسایی مینماید،سئوال مرتبط این است که چه نوع سیستم تصمیمگیری اجتماعی به بهترین وجه قادر به آماده کردن هنر مطلوب برای اعضا و جامعه است؛زیرا حمایت دولت به وسیله یارانهها تنها گزینه برای بازار کامل نمیباشد.
اما بحث همچنین نشان میدهد که دیدگاه تمایل به پرداخت قادر است اطلاعات ارزشمندی را در خصوص رجحانهای درونی فراهم شده به وسیله پروژههای هنری منتقل نماید.
افراد هنری باید بیاموزند که فعالیتهای هنری نه تنها نیازمند حمایت و کمک مالی دولت هستند،بلکه برای آن باید دلایل منطقی ارائه شود(براساس مطالعات تمایل به پرداخت)؛اقتصاددانان هنر نیز بایستی&%02515FNPG025G% بیاموزند که صرفا به کارگیری فعالیتهای تئوریک رفاه کافی نیست،بلکه فرآیند سیاسی نیز باید به حساب آید."