چکیده:
در میان آثاری که شرق شناسان نوزده به ربان و ادبیات اروپا ترجمه و معرفی کرده اند آثار سعدی جایگاه ویژه ای دارند. رالف والدو امرسون شاعر استعلاگرای امریکایی نیز که از طریق هیمن ترجمه ها با آثار سعدی آشنا شده است. بسیاری از باورهای عارفانه و لاهوتی خود را در یعدی باز می بیند. ا. که مادی گرایی وظاهر پرستی زمانه خود را نمی پسندد شیفته اندیشه های سعدی و نگاه شرقی او به واقعیت زندگی می شود. و این شیفتگی را می توان در نظم و نثر امرسون بازخواند. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی تطبیقی به آثار سعدی و امرسون به مضامین و درون مایه های عرفانی و استعلایی مشترک برسد که دل مشغولی دو شاعر از دو فرهنگ و دو ادبیات متفاوت و دور از هم بوده اند. این مایه هایی چون شهودٰ- روح-نفس - عبادت -تسلیم رضا که همه و همه به تکرار در شعر و نثر سعدی وامرسون آمد هاند. عناصر اصلی فلسفه استعلایی امرسون و نیز اندیشه های عارفانه سعدی شیرازند
Among the works that the orientalists in nineteenth-century have translated and introduced into the European language and literature، Saadi's works have a special place. Ralph Waldo Emerson، the transcendental American poet that has been familiar with the works of Saadi through these translations، has found so many mystical and divine beliefs of his own in them.
He who doesn’t like the materialism and SUPERFICIALITY of his time، has been distracted by thoughts of Saadi and his oriental look to the fact of life، and this fascination can be discovered in Emerson's poetry and prose. With a comparative look at Saadi and Emerson’s works، this paper is to achieve common mystical and transcendental themes that were the concerns of both poets from two different cultures and literatures that have been far apart. Motif such as intuition، spirit، soul، worship، surrender and satisfaction، that all have repeatedly come in the prose and poetry of Saadi and Emerson، are the principle elements of Emerson's transcendental philosophy and the mystical ideas of Saadi Shirazi.
خلاصه ماشینی:
"مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی تطبیقی به آثار سعدی و امرسون به مضامین و درون مایههای عرفانی و استعلایی مشترک برسد که دل مشغولی دو شاعر از دو فرهنگ و دو ادبیات متفاوت و دور از هم بودهاند.
» سعدی برای طالبی که میخواهد این زمین را طی کند و به آسمانها راه پیدا کند،از راه بیبازگشتی میگوید که در آن: «بدرد یقین پردههای خیال#/نماند سراپرده الاجلال» «دگر مرکب عقل را پویه نیست#/عنانش بگیرد تحیر که بیست» (بوستان،1368:35) در میان آثار امرسون،بن مایههای عارفانه و مفاهیم صوفیانه از این دست را شاید بیش از هر جای دیگر،بتوان در ابر-روح )luos-revo( بازیافت.
(پرته،2001:292) امرسون معتقد است که تنها در لحظاتی ناب و گران شهود به فریاد آدمی میرسد تا با آن روح جانبخش که همه چیز را در خود جای خواهد داد یکی شود.
اشارههای مکرر او به فرهنگ و تاریخ ایران،مقدمهای که بر اولین چاپ ترجمه گلستان در آمریکا نوشته است،ترجمه اشعار بسیاری از شاعران به نام ایران و شعر بلند سعدی که در آن امرسون سعدی را بر مجموع تمام شاعران عالم برتری میدهد،همه و همه نشان از تاثر این شاعر آمریکایی از ادبیات فارسی دارد.
این مقاله تلاش کوچکی بوده است تا با بررسی دقیقتر و عینیتر نثر نوشتهها و آثار منظوم سعدی و امرسون و تطبیق پرداخت این دو شاعر به درون مایههایی چون روح،شهود،عبادت،عشق،عزلت و حال در این آثار،نشان میدهد که تا چه اندازه تاثیر نگاه عارفانه سعدی بر ادبیات و فلسفه امرسون عمیق و غیرقابل انکار است."