چکیده:
نویسنده پس از بیان کیفیت ظهور حماسه در میان اقوام و ملل گیتی، به اهمیت احیای افتخارات گذشته در ایجاد اعتماد
به نفس در یکایک افراد هر ملت اشاره کرده است و دلایل استقبال فارسی زبانان، خاصه ایرانیان رابه خواندن شاهنامه برشمرده و ابعاد
گوناگون خلاقیت و هنرنماییهای شاعر را از جهات مختلف مورد بحث، بررسی و ارزیابی قرار داده است. تلاشهای تاریخی در
فراهم ساختن روایات کهن ایرانی را برشمرده و آنگاه از تلاش و کوشش فردوسی در سرودن منظومهیی حماسی یاد کرده و خلاصهیی
از مندرجات شاهنامه را به دست داده است و به داستان داستانها ـ رستم و اسفندیار ـ که معرف نبوغ شاعرانه و خلاقیت هنری
فردوسی است پرداخته و حیات آدمی را از مراحل زایش و کودکی و نوجوانی و بلوغ و کمال و سرانجام ناتوانی و انحطاط با
مندرجات متوالی شاهنامه تطبیق داده و شاعر را آموزگاری بزرگ برشمرده که به رسالت آموزشی خویش، وقوف و استشعار دارد و
شاعری ستایشگر اصول کرایم اخلاق است وخود بدانچه گفته وفاداری و سر سپردگی نشان داده است. مقاله شامل بیست مدخل و
یک خاتمه است.
خلاصه ماشینی:
"آنگاه که ادبیات در میان ملتی شکل گرفت یعنی پیش از آن که آرام آرام روایات زبانی و افسانهها از میان مردم رخت بربندد، چه بسا نبوغ بارور و استعداد درخشان و سرشت خلاق و آفرینندهای پیدا میشود که از ترانههای زبانی مردم بر سر شوق و رغبت آید و افسانههای قهرمانی و دلاوریهای موجود بر سر زبانها را تدوین کند و از مجموع آنها به سرودن منظومههای ملی و حماسی بپردازد، اما با شکلگیری فرهنگی و قوام هر چه بیشتر ادبیات و گسترش آن در میان آحاد افراد ملت و فراگیر شدن فرهنگ عمومی، احساس غنایی و مایههای عواطف و احساسات شخصی به تدریج رنگ میبازد و آرام آرام بر میافتد و مکتبها و سبکها و شیوههایی رونق و رواج و اعتبار مییابد که اصول و مبانی ساخته و پرداختهتری را دارا باشد و از چنین رهگذری شکلهای ساده افسانهها و اساطیر و روایات زبانی آنها به تدریج محو میشود، سرود و ترانه فراموش میگردد، سرچشمه روایات حماسی از خلاقیت باز میایستد و کتاب و اسناد مکتوب و مدون ـ جانشین نقال و راوی و قصه پرداز میشود و با گذشت روزگاران اهل دانش و معرفت از شکلهای ساختگی و مصنوع ادب به تنگ آمده، به شعر کهن ملی روی میآورند، اما چون این اشعار آنچنان جاندار نیست که بتواند دست کاریهای تازه را تاب آورد، ناگزیر تنها به گردآوری روایاتی میپردازند که دست تصادف روزگار، آنها را از تندباد حوادث ایمن و محفوظ نگاه داشته است و از این رو بوده است که خواجه رندان و سر حلقه فرزانگان ایران و جهان و مایه مباهات و سربلندی فارسی زبانان گیتی «حافظ» سروده و گفته است: ..."