چکیده:
هدف این مقاله، تبیین فلسفه ی معادباوری با نظر به وجه تربیتی آن، بر اساس آیات قرآنی ذیل سه محورماهیت، ضرورت، اهداف و اصول و روش ها است. برای دست یافتن به این هدف، از روش تحلیل فلسفی و روش استنتاجی استفاده شده است. تبیین مقدمه های لازم معادباوری با استفاده از تحلیل منطقی فرارونده مبتنی بر آیات قرآنی صورت گرفته و اصول معادباوری، با استفاده ازروش قیاس عملی استنتاج شده که نتیجه قیاس، دو گزاره مقدماتی توصیفی و تجویزی است که از پاسخ دو سوال اول و دوم به دست آمده و روش ها نیزمبتنی بر اصول تربیتی استخراج گردیده اند. در مجموع عناصر اصلی ماهیت معادباوری عبارت اند از اندیشه ورزی، وابستگی به فطرت انسان، اطمینان و باور قلبی به پایان پذیر بودن دنیا، ادامه ای بر حیات انسان و اهداف معادباوری عبارت اند از متعالی شدن قوه عقل و نمود آن در همه ی امور، امنیت و آرامش روانی، پیدایش بینش درست نسبت به زندگی دنیایی و احساس مسئولیت و اصول آن، ایمان توام با تعقل، بازگشت به خویشتن، معرفت بخشی، استمرار و امتناع و روش های آن نیز پرسشگری، حل مساله، بارش مغزی، تذکر، همیاری، اسوه سازی، عبرت آموزی، تذکر و موعظه بوده اند.
The aim of this article is elucidation of the philosophy of resurrection believing from educational perspective، based on Quranic verses in three pivots of nature، necessity، and aims، principles and methods. To this aim، the methodology used is the philosophical analysis and inferential. The introduction of resurrection believing through reasonable progressive analysis based on Quranic verses has been elucidated. The methodology used is deductive and the results show that the two descriptive and prescriptive propositions have been extracted based on educational principles. Overall، the basic elements of nature of resurrection believing are mindfulness، nature-dependency of human، certainty and believing in mortlaity of the world، continuity of human life; the aims of resurrection believing are elevation of wisdom and its manifestation in in all the affairs، emergence of the right vision to worldly life، and responsibility، faith along with intellect، return to self، knowledge giving، continuity and avoidance. The ways to get to these are questioning، problem solving، brainstorming، mentioning، cooperation، modeling، admonitory and preaching.
خلاصه ماشینی:
در مجموع عناصر اصلی ماهیت؛ اندیشهورزی، وابستگی به فطرت انسان، اطمینان و باور قلبی به پایانپذیر بودن دنیا، ادامه ای بر حیات انسان و اهداف ؛ متعالی شدن قوه عقل و نمود آن در همة امور، امنیت و آرامش روانی، پیدایش بینش درست نسبت به زندگی دنیایی و احساس مسئولیت و اصول؛ ایمان توأم با تعقل، بازگشت به خویشتن، معرفت بخشی، استمرار و امتناع و روشها؛ پرسشگری، حل مسأله، بارش مغزی، تذکر، همیاری، اسوهسازی، عبرت آموزی، تذکر و موعظه بودهاند.
آیا هیچ انسانی میتواند ادّعا کند که بر همةۀ علوم احاطه دارد؟ پس چگونه میتواند برای آینده و سعادت خویش از هم اکنون چارهاندیشی کند؟ چگونه میتواند صلاح کار خویش را در این دنیا و مهمتر از آن در جهان آخرت، با اتّکا به دانش محدود کنونی خود تشخیص دهد؟ تأمّل در این پرسشها انسان را به این نتیجه سوق میدهد که اگر بخواهد تصویر صحیحی از نحوةۀ رسیدن به سعادت و کمال را برای خود ترسیم کند، نیاز به منبعی فوق بشری دارد و این منبع فرابشری همان تعالیم دینی است که از طریق وحی بر پیغمبران الهی نازل شده و در قالب دین شکل گرفته است.
مقابله با نگرشهای ناصحیح در مورد زندگی دنیایی ایجاد نگرش صحیح به دنیا از مهمترین مواردی است که ضرورت پرداختن به معادباوری را در امر تربیت آشکار میکند؛ زیرا انسان برای شناخت سعادت واقعی، نیازمند دین است و خود به تنهایی در تشخیص سعادت واقعی ناتوان است و از سوی دیگر؛ عدّه ای فقط به جستوجوی آمال خود در این دنیا میپردازند؛ غافل از اینکه هرگز سعادت نهایی در این دنیا حاصل نمیشود (همان طور که عذاب نهایی هم فقط در جهان آخرت اتّفاق میافتد).