چکیده:
زمینه: در این مقاله مفهوم فرهنگ یادگیری سازمانی به عنوان یک سری از هنجارها و ارزشها در مورد فعالیتهایی که در یک سازمان انجام می شود تعریف شده است. این هنجارها و ارزشها باید حمایت سیستماتیک را از نگرشهای عمیقی که هدف¬اش تحقق سطوح بالای یادگیری سازمانی است به انجام رساند. عناصر فرهنگ یادگیری سازمانی که ما در این مقاله استفاده کرده¬ایم عبارت¬اند از کسب اطلاعات، تفسیر اطلاعات و تغییرات رفتاری و شناختی. از طرف دیگر ساختار قابلیت نوآوری شامل فرهنگ نوآورانه و ابداع است و خود ابداع نیز از دو بخش نوآوری اجرایی و نوآوری فنی تشکیل شده است.هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه و آزمودن مدل توسعه قابلیت نوآوری بر اساس تاثیر فرهنگ یادگیری سازمانی در صنایع غذایی کرمان است.
خلاصه ماشینی:
"سازمان هایی با ظرفیت نوآوری بیشتر می توانند پاسخ بهتری را به محیطشان بدهند، آسانتر به توانایی های مورد نیاز برای ارتقاء عملکرد سازمانی دست یابند و بتوانند مزیت رقابتی پایدار را استحکام بخشند (Deshpande & Farley, 2004) به همین دلیل توسعه فرهنگ نوآورانه یک سازمان طوری که همه اعضای آن در جستجوی محصولات، خدمات و فرآیند های جدید باشند یک امر پر اهمیت است.
طبق نظر چنگ (2008)، نوآوری سازمانی به طور معناداری معلول فرهنگ یادگیری سازمانی است و به طور مثبتی متاثر از تعامل مابین یادگیری سازمانی و عدم اطمینان محیطی است، نتایج پژوهش های محققین عنوان شده به نوعی با نتایج چهار فرضیه اول پژوهش حاضر مطابقت دارد، لازم به ذکر است چون در این پژوهش فرضیات به صورت ریز و با توجه به فرایند های دو متغیر اصلی پژوهش ارائه و تست گردیده اند، مقدور نشد که مصداق کاملا مشابهی از پژوهشهای گذشته برای مقایسه با نتایج فرضیات این پژوهش آورده شود.
از تأیید نشدن فرضیه پنجم این موضوع به ذهن متبادر میگردد که برای تأثیر گذاشتن حاصل فرآیند یادگیری (تغییرات رفتاری و شناختی)، بر ماحصل فرایند قابلیت نوآوری (نوآوری اجرایی)، لازم است که فرایند نوآوری به طور کامل طی گردد، یعنی اینکه فرهنگ نوآورانه و نوآوری فنی در سازمان وجود داشته باشدکه در نهایت نتیجه آنها موجب نوآوری اجرایی گردد، تا یادگیری سازمانی بتواند بر آن تأثیر گذار باشد، همچنان¬که دیدیم تغییرات رفتاری و شناختی به طور غیر مستقیم و از طریق فرهنگ نوآورانه و نوآوری فنی می تواند بر نوآوری اجرایی تأثیر بگذارد."