چکیده:
در کنار شیوة رسمی و سنتی نقاشی ایرانی که با خصلتهایی چون فاخر، زیبا، زینتی، باشکوه و تمثیلی معرفی میشود و جلوههای ناب آن را میتوان در آثاری مانند شاهنامة بایسنقری، شاهنامة تهماسبی و خمسة نظامی به نظاره نشست، چهره و روشی دیگرگونه در نقاشی ایرانی وجود دارد که به نقاشی عامیانه معروف است و جلوههای گوناگونش در قالب رسانههای هنری عمدة این شیوه، یعنی نقاشی پشت شیشه، نقاشی بقاع متبرکه و نقاشی قهوهخانهای، بروز یافته است. اینگونه نقاشی بر پایة احساس و فهم مردم عادی، بیرون از دنیای کارگاههای درباری و جدا از اصول، قواعد و قراردادهای تصویری نقاشی رسمی ایران تولید شده و سادگی و صراحت از بارزترین خصوصیات آن است. هدف این مقاله بررسی تطبیقی و مقایسة کلی این دوگونه نقاشی ایرانی و برشمردن ویژگیهای هرکدام است. برای تفهیم جنبههای متعدد هنر نقاشی ایرانی به دانشآموزان، شناخت کلیاتی دربارة این هنر، مفید و موثر خواهد بود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات از منابع کتابخانهای جمعآوری شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نقاشی عامیانه و نقاشی سنتی ایرانی از سه جنبة مضمونی و محتوایی، تولیدی و کاربردی، و زیباییشناسی و نمادین با یکدیگر متفاوتاند. دلیل بروز این تفاوتها در چگونگی سفارش، شیوة تولید و سطح مخاطبان هرکدام بوده است
خلاصه ماشینی:
"مطالعة تطبیقی نقاشی سنتی ایرانی با نقاشی عامیانه دکتر علیرضا مهدیزاده استادیار دانشکده هنر و معماری صبا، دانشگاه شهید باهنر کرمان چکیده در کنار شیوة رسمی و سنتی نقاشی ایرانی که با خصلتهایی چون فاخر، زیبا، زینتی، باشکوه و تمثیلی معرفی میشود و جلوههای ناب آن را میتوان در آثاری مانند شاهنامة بایسنقری، شاهنامة تهماسبی و خمسة نظامی به نظاره نشست، چهره و روشی دیگرگونه در نقاشی ایرانی وجود دارد که به نقاشی عامیانه معروف است و جلوههای گوناگونش در قالب رسانههای هنری عمدة این شیوه، یعنی نقاشی پشت شیشه، نقاشی بقاع متبرکه و نقاشی قهوهخانهای، بروز یافته است.
نقاشی سنتی ایرانی، نقاشی عامیانه، نقاشی پشت شیشه، نقاشی بقاع متبرکه، نقاشی قهوهخانهای کلیدواژهها: مقدمه نقاشی ایرانی که جلوة سنتی و رسمیاش در کارگاههای درباری به هدف تصویرسازی کتب رقم خورده است، با توجه به مؤلفههایی چون همراهی و مؤانست با شعر و ادب فارسی، پیروی از حکمت کهن ایرانی و بینش اسلامی، دوری از واقعنمایی، تأکید بر چکیدهنگاری و گرایش به تزیین و نمادگرایی، طی سالیان طولانی و در فرایندی ابداعی و اقتباسی، بهتدریج قالب و قواعد زیباییشناسی خود را گردآورده و کیفیت بیان هنری خاصی را فراهم ساخته که معرف آن است.
این نوع نقاشی رسمی و اصیل که به سفارش صاحبان قدرت و دور از چشم مردم عادی، در کارگاههای هنری تولید میشد، وظیفة اصلیاش ترجمة تصویری مضامین بلند و متعالی ادبیات پر استعاره و غنی ایرانی به زبان خط و رنگ بود و طبیعتا برای هم دوشی و همنوایی با آن فضای حکمی و متعالی و مشحون از استعارات و تشبیهات عرفانی، میبایست به شیوه و اسلوبی تجلی مییافت که با ساحت رمزی و فاخر ادبیات هماهنگ باشد."