چکیده:
از اهداف کلی نظام آموزش فنیوحرفهای رسمی و غیررسمی، تربیت نیروی انسانی خلاق و ماهر و کارآمد برای بازار کار است. تربیت این نیروها در مقایسه با رشتههای نظری هزینة سنگینتری طلب میکند که اگر این نیروها بهدرستی تربیت نشوند و یا به شکل صحیح بهکار گرفته نشوند اتلاف این هزینهها و نیروها را به دنبال دارد. این آموزشها اگر بهصورت صحیح و با برنامهریزی دقیق صورت نگیرند آسیبهای جدی به بدنة جامعه وارد میآورند. امروزه آموزش گرافیک در مراکز آموزشی رسمی و غیررسمی بهدلیل پیشرفت فناوری بیش از هر زمان دیگری به نونگری و بازنگری نظریهها و شیوهها و راهکارها نیاز دارد. در حال حاضر ایجاد بینشهای جدید در هنرآموزان نسبت به آموزش و ایجاد انگیزه و پرورش و رشد خلاقیت در هنرجویان، اهمیت و ضرورت ویژهای دارد. مهارت کارآفرینی، پرورش شخصیت هنرجو از طریق آموزش تخصصی و عمومی و نظام گذر از مدرسه به دنیای کار و دانشگاه باید تدوین و با برنامهریزی دقیق اجرا شود.شناسایی نقاط قوت و ضعف فعلی تدریس گرافیک در مراکز رسمی و غیررسمی، بررسی ارتباط استفـاده از روش تدریس نوین و خلاق همسو با استاندارد آموزشی با فرایند یاددهی و یادگیری، تاثیرگذاری تغییر نگرش هنرآموزان در استفاده از ابزار جدید آموزشی جهت شکوفایی خلاقیت هنرجویان رشتة گرافیک منطبق با نیاز اجتماع، و آمادهسازی آنها برای ورود به دنیای کار و هنر در مراکز رسمی و غیررسمی فنیوحرفهای، اهداف این پژوهش بودهاند.
خلاصه ماشینی:
"شناسایی نقاط قوت و ضعف فعلی تدریس گرافیک در مراکز رسمی و غیررسمی، بررسی ارتباط استفـاده از روش تدریس نوین و خلاق همسو با استاندارد آموزشی با فرایند یاددهی و یادگیری، تأثیرگذاری تغییر نگرش هنرآموزان در استفاده از ابزار جدید آموزشی جهت شکوفایی خلاقیت هنرجویان رشتة گرافیک منطبق با نیاز اجتماع، و آمادهسازی آنها برای ورود به دنیای کار و هنر در مراکز رسمی و غیررسمی فنیوحرفهای، اهداف این پژوهش بودهاند.
فرایند آموزش سواد بصری اصلی که در برنامهریزی آموزش وپرورش بیشتر مورد توجه قرار گرفت، در نظر گرفتن ارتباط توسعة آموزشوپرورش با رشد اقتصادی و تربیت نیروی انسانی برای دنیای کار و اقتصاد بود؛ اصلی که به سرمایهگذاری برای کارآموزی و آموزش افراد متخصص و تهیة تجهیزات در سطح دانشگاهها و تربیت کارگران ماهر و نیمهماهر در مدارس متوسطة فنیوحرفهای انجامید.
اگر یک هنرآموز خوب گرافیک میبایست از سواد نظری و تجربة عملی و مدرک تحصیلی و قدرت انتقال دانستهها برخوردار باشد، بهراستی چند درصد هنرآموزان رشتة گرافیک چنین ویژگیهایی دارند؟ آیا این همه هنرجو و دانشجوی گرافیک پس از فراغت از تحصیل جذب کار میشوند؟ آیا وسایل، امکانات و تجهیزاتی که برای همان درسهای مصوب منظور شده است، به موقع و به قاعده در اختیار هنرجویان قرار میگیرد؟ آیا در ایجاد رشتة گرافیک در شهرستانهای دور افتاده به تأثیر و تأثر این رشته با محیط پیرامونش توجه میشود؟ از دیگر رفتارهای آموزش رسمی میتواند سفرها و بازدیدهای گروهی از نمایشگاهها و کارگاههای هنری و فنی گرافیک برای هنرجویان و دانشجویان گرافیک باشد."