چکیده:
نقد مضمونی که زادگاه آن فرانسه می باشد حوزه ای از نقد به حساب می آید که حتـی قبـل از نقـد ساختارگرایی، یعنی در دهه چهل میلادی در مقابل نقد سنتی قد علم کـرد و لـذا توجـه بسـیاری از جوانان که مخالف نگاه سنتی تاریخ نگری و اثبات گرایی در ادبیات بودند را به خود جلب نمود. در نقد مضمونی واژه مضمون دارای ویژگی هایی می باشد که آن را از برداشت سنتی از مضـمون جـدا می کند. این مقاله ضمن مطرح کردن خاستگاه های فلسفی و ادبی این نقد کـه تـاثیر بـه سـزائی بـر برداشت خاص آن از مضمون داشته است ، مولفه های معنایی این واژه را برمی شمرد تـا در نهایـت بتواند برداشت جدید از واژه مضمون که توسط این نقد مطرح می شود را در تضاد با برداشت سنتی از این واژه قرار دهد. در پژوهش های متفاوتی که در دانشگاه ها انجام می شود، از جمله پایـان نامـه ها و رساله های تحصیلی، هر چند ادعای پژوهش در حوزه نقد مضمونی را دارند اما غالبا برداشت آن ها از مضمون برداشت سنتی بوده و از این روی راه از همان آغاز به بیراه کشیده می شـود. ایـن مقاله به نوعی بر اساس موارد ذکر شده به آسیب شناسی این حوزه در نقد می پردازد تا از این طریـق با تمایز گذاشتن بین برداشت جدید و سنتی از مضمون ، بر ارزش های ویـژه نقـد مضـمونی تاکیـد نماید.
خلاصه ماشینی:
"پروسـت از جملـه متفکرینـی اسـت کـه نظریـات او در تولـد نقـد مضمونی تاثیری به غایت مهم داشته است ، لذا در این مجال به شکل موشکافانه تری به آن می پردازیم : پروست (Proust) نویسنده بزرگ نیمه اول قرن بیستم و خالق شاهکار در جستجوی زمان از دست رفته (A la recherche du temps perdu ) بـا برداشـت بـدیعی کـه در خصـوص سبک مطرح میکند و اعتقاد به این باور که اثر هنری را نباید تنها نتیجه کار دقیق بـر سـاخت و شکل اثر به حساب آورد، از جهاتی ادامه دهنده اندیشه های رومانتیسم آلمان و بـه نظـر پولـه پایه گذار نقد مضمونی میباشد.
از اندیشه های دیگر پروست که در بطن نقد مضمونی با آن مواجه میشویم ایـن اسـت کـه برای شناخت واقعی نویسنده باید از تمام آثار او خوانشی کلی و دقیق داشته باشـیم ، چـرا کـه این با خوانش همه آثار یک نویسنده است که می توانیم شناختی کامل از او داشته باشیم و بـه ویژگی های منحصربه فردش که دائما در همه آنها تکرار میشود و از آن به مضمون تعبیـر مـی کنیم دسترسی یابیم .
اما اگر پژوهشی در آثار همین نویسنده در ایـن خصـوص انجـام داد کـه اساسا چگونه در این آثار «مرگ »، به «اشکال عینی» و «صورت های ملموس و حسی » متفاوت ، به شکل پنهان و خفی در جای جای آثار او ( و نه یک اثر) در بطن استعاره ها و تصاویر تکـرار مـی شوند، می توان ادعا کرد که پژوهشی در حـوزه نقـد مضـمونی بـا برداشـت جدیـد از «مضـمون » صورت گرفته است ."