چکیده:
تاریخ نشان می دهد که کنار گذاشتن «تعلیم و تربیت دینی» در دوره خلفای سه گانه ، «باعث دور شدن از اهداف اصلی دین . کاهش بصیرت» و زمینه شکل گیری بزرگترین چالش دوره حکومت حضرت علی(ع) شد، با مراجعه به نهج البلاغه آنحضرت مشخص می گردد که «مهمترین عوامل سلبی و ایجابی بصیرت» را می توان به دو دسته : بنیادین و روبناییتقسیم ، و نشان داده شد، که چگونه عواملی همچون: دنیازدگی، حسادت، شخصیت گرایی بجای حق گرایی، نفاق، و از همه مهمتر«جهالت همراه تعصب » جامعه را از درون ویران کرد . سپس «عوامل ایجابی بصیرت» را که شامل : شناختهای مستقیم وغیر مستقیم است مورد بررسی، وگفته شد : یکی از روشنترین دلایل الهی بودن دین اسلام اینست ،«با اینکه بانی آن درس ناخوانده ، خط ننوشته و استاد ندیده بود، از دانش و معرفت حمایت اصولی نموده است .»
خلاصه ماشینی:
"گروه ستمگر به پا خاسته اند، دراین میان جمعیتی که به حسابحق کارمی کنند کجایند؟!(نهج البلاغه : ترجمه انصاریان، ١٣٧٨: ٣٢٣) اگر آن دو پیمان شکن ، واقعا خدا را در نظر داشتند ، زن پیامبر اکرم (ص) و خودشان را رویاروی آن مجسمه حق و حقیقت قرار نمیدادند ، اگر خدا برای آنان مطرح بود ، چگونه امکان داشت بجای مذاکره و مشورت با زمامدار قانونی و شخصیت ملکوتی امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر مهاجرین و انصار که شخصیت و موقعیت علی علیه السلام را واقعا درک کرده بودند ، در جوامع اسلامی آشوب و فتنه بر پا کنند و عاقبت کار هم خون ده ها هزار نفر مسلمان را بر زمین بریزند و یکی از آن دو ( طلحه ) کشته شود و زبیر هم که از عمل خود نادم گشته و براه خود رفته بود ، طوفان امواج خون مظلومان راه را بر او ببندد و به او بگوید : کجا ؟ (علامه جعفری ،١٣٦٢،ج٢٤ :٢١٨) ٢) «شخصیت گرایی» بجای حق گرایی تاریخ نشان می دهد اکثریت مردم ظاهرگرا و ظاهر بین بوده و روند زندگی خود را بر اساس آنچه که می بینند تنظیم می کنند و لذا به دلایلی، به عمق و باطن و حقیقت توجهی نداشته و در همه جا حمل به صحت می کردند، این موضوع در جهان اسلام نیز دارای سابقه طولانی بوده، و به عنوان نمونه می توان به داستان سقیفه و بروز فتنه های سه گانه و بروز سه جنگ هولناک علیه حضرت علی(ع) اشاره کرد، در حالی که لازم است به اصول و جوهر دین توجه نموده و به مسائل ظاهری نبایستی توجه کرد و شاید بتوان گفت انشعاب بزرگ و اولیه در دین اسلام نیز به همین دلیل شکل گرفت ، چرا که اکثریت ، به دنبال عده ای از بزرگان صحابه و پیرمردها و سابقه دارهای اسلام رفتند ولی دسته ی دیگر( مانند سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد و عمار یاسر، و......"