چکیده:
مصادره تجربه فرایندی پیوسته و نامرئی است که به بهانه تامین امنیت هستی شناختی انسان و دور کردن او از اضطراب ها و نگرانی ها، انسان را از برخی تجارب و برخی تعاملات محروم می کند. اما محرومیت مذکور و در قرنطینه کردن تجارب، به بخش مهمی از ابعاد وجودی و اجتماعی انسان آسیب می زند و دست بر قضا بر اضطراب او نیز می افزاید. هدف این مقاله بررسی معانی و تجارب زیسته کنشگران اجتماعی از تجارب مصادره شده، شناسایی زمینه های ظهور و گسترش مصادره تجربه و فهم پیامد های مصادره تجربه بر روی کنشگران اجتماعی است. روش پژوهش، کیفی از نوع نظریه مبنایی بوده که پس از مصاحبه عمیق با 12 نفر نمونه اشباع نظری حاصل شد. جهت انتخاب نمونه، از شیوه نمونه گیری نظری و از طریق استراتژی بیشترین تنوع استفاده شده است. محتوای مصاحبه ها پس از پیاده سازی، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تحلیل قرار گرفتند و واحد های معنایی، مقولات اصلی و هسته مرکزی شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد «فراموشی آگاهانه» هسته مرکزی تجارب زیسته افراد از تجارب مصادره شده است. همچنین «خودمحوری» دلیل اصلی رونق مصادره تجربه است و «تقویت خودمحوری» و «زوال عاطفه» و به ویژه «انسان زدایی» پیامد اصلی مصادره تجربه است. به عنوان نتیجه کلی می توان گفت مصادره تجربه با حذف برخی تجارب تعاملی و عاطفی سبب از دست رفتن آرامش کنشگران اجتماعی شده است.
Sequestration of experience is a continuous and invisible process that deprives human beings of some experiences and interactions on the pretext of maintaining man’s cosmological security and keeping him away from anxieties and worries. However، the said deprivation and quarantining of experiences damages a significant part of man’s existential and social dimensions and ironically increases his anxiety. The objective of this paper is to study the meanings and lived experiences of social actors of sequestered experiences as well as identification of the context of emergence and spread of sequestration of experience and understanding the consequences of it for the social actors. Qualitative research method (grounded theory method) was used which attained theoretical saturation after conduction in-depth interviews with 12 people. The samples were selected through theoretical sampling based on most diverse strategy. The contents of the interviews were analyzed after open، thematic and selective coding and the semantic units، main categories and central cores were identified. The findings of the research show that “deliberate forgetting” is the central core of the lived experiences of people of their sequestered experiences. Also “self-centeredness” is the main reason for spread of sequestration of experience and “reinforcement of self-centeredness” and “decline of emotion”، particularly “dehumanization” is the main consequence of sequestration of experience. In conclusion one may say that sequestration of experience causes loss of peace and tranquility of social actor through elimination of some interactive and emotional experiences.
خلاصه ماشینی:
(گيدنز، ١٣٨٥: ٢٢١) در واقع شناسايي تجربه زيسته کنشگران اجتماعي از تجارب مصادره شده و همچنين زمينه هاي شــکل گيري و رشــد اين فرايند حصر تجربه و همچنين پيامدهاي اين حصر معنايي ، به عنوان يکي از ويژگي هاي جامعه مدرن ، اهداف اصلي و مرکزي اين مقاله است .
Rationalism ١٣٨٠) بر اين اســاس ، انســان مدرن ارتباط خود را با خداوند، مصلحت و دستورات او در بيشتر جهات قطع کرده است لذا به جاي توجه کردن و اولويت قائل شدن براي دستورات و مصالح خداوندي ترجيح مي دهد اميال ، رفاه و خواسته هاي خود را ملاک عمل قرار دهد و هر چيزي که عافيت ، رفاه و تمايلات دنيوي او را تهديد کند از خود، متن جامعه و جلوي چشم خود دور کند.
(ايليچ ، ١٣٥٤؛ به نقل از کريمي ، ١٣٨٨: ٩٥) رويکرد ايليچ به «پزشکي شــدن ٣» جامعه اشاره دارد که به واسطه آن جامعه تحت سيطره سيســتم پزشکي و مراقبت هاي پزشکي قرار گرفته اســت و اين سيطره بر طبيعي ترين و عادي ترين جنبه هاي زندگي انســاني (سالخوردگي ، باروري ، بيماري و نظاير آن ) سايه انداخته و ســبب شده است اين پديده هاي انساني طبيعي با يک بازتعريف و دسته بندي جديد روبرو شوند که بر طبق آن ، رفتارها، ارزش گذاري ها و نگرش هاي انسان معاصر نسبت به اين پديده هاي انساني متفاوت شود و حتي از اقدامات و مراقبت هاي پزشکي به عنوان واســطه هاي اخلاقي در جهت انجام برخي وظايف انساني استفاده شود.