چکیده:
یکی از مباحث مهم پیرامون روش کشفی شهید صدر، اثبات اعتبار این شیوه به عنوان روشی جهت دست یابی به نظریات مکتبی اقتصاد اسلامی است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی رابطه بین دیدگاه شهید صدر در مورد استقراء و روش کشفی می پردازیم. فرضیه مقاله این است که اعتبار روش کشفی را می توان بر اساس دیدگاه منطقی شهید صدر در زمینه اعتبار و یقین زایی استقراء ناقص مستدل نمود. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریه استقراء ایشان از توانایی کافی برای اعتبار بخشی به روش کشفی برخوردار است. در روش کشفی حرکت استقرائی و جریان تجمیع قرائن مشهود است. تجمیع قرائن باعث ارتقاء رتبه احتمال نظریه مکتبی از ظن به یقین می شود؛ زیرا افزایش ارزش احتمالی در اثر تجمیع قرائن باعث افزایش ظن به ابتناء احکام بر نظریه مکتبی مورد نظر می شود. افزایش احتمال مزبور با توجه به دیدگاه شهید صدر در مورد حساب احتمالات موجب دستیابی به قطع و یقین می شود. روش استقرا می تواند به تقویت سایر ادله اعتبار روش کشفی از جمله نظریه فهم اجتماعی، ظهور مجموعی، انسداد و تفکیک نیز کمک نماید.
One of the main questions about Shahid Sadr’s method of discovery is proving the validity of this approach in advancing normative theories of Islamic economics. Using an analytical method، this paper investigates the relationship between induction and method of discovery according to Shahid Sadr’s view. This paper assumes that، according to Shahid Sadr’s logical view، the validity of method of discovery in the field of validity and conclusive induction can be found imperfect. The research findings show that his theory of induction has sufficient competence for validating the method of discovery. In the method of discovery، the use of induction and the process of accumulation of indications are very distinct. The accumulation of indications contributes to promoting the contingency of the rank of Islamic normative theory from being supposition to certainty، because the increase in the probable value which is caused by the accumulation of indication raises the doubt that the stated theory depends on certain rules. Considering Shahid Sadr’s view about the question of probabilities، the increase in the scale of the mentioned probability leads to dispelling any doubts. The method of induction can render absolute all the proofs supporting the validity of the method of discovery، including the theory of social understanding، collective appearance، blocking and detachment.
خلاصه ماشینی:
"کیاءالحسینی در مقالة «نقش استقراء در روش شهید صدر»، «روش کشفی» را بر اساس نظریة «استقراء» ارائه داده است (کیاءالحسینی، 1384، ص88)، این مقاله، از چند جهت دغدغه های ما را تأمین نمی کند: یک.
کشف زیربناهای مکتبی از روبناهای احکام و مفاهیم شرعی، شامل یک حرکت استقرائی مبتنی بر تجمیع قراین و تشکیل علم اجمالی قبلی (یعنی: علمی که پیش از تجمیع و ترکیب بین احکام داریم، به اینکه ساختاری منسجم و هماهنگ در ورای مجموعة احکام وجود دارد) و علم اجمالی بعدی (یعنی: شناختی که پس از ترکیب بین احکام به دست می آوریم، و دال بر تحقق مجموعه احکامی متناسب با یک نظریه مکتبی است) و اجرای قوانین حساب احتمالات است که منجر به دستیابی به درجة بالایی از ظن می شود.
5. فقه عمودی (فقه نظریه) شهید صدر در مقایسة تفسیر با فقه، به این نکته توجه می کند که برخی کتاب های فقهی دست به تفسیر و شرح ترتیبی روایات فرموده اند؛ اما غالبا فقه برخلاف تفسیر، از همان ابتدا روش موضوعی را در پیش گرفته است؛ یعنی فقها به استنطاق از آیات و روایات برای پاسخ به پرسش های فقهی اقدام کرده اند.
اگر کسی این مبنا را نپذیرد و معتقد باشد دلیل کافی با دلالت مطابقی بر نظریات مکتبی داریم، لازم است به ظهور دلالت های مطابقی ادلة اولی موردنظر اتکا کند و به کشف مکتب اقتصادی بپردازد؛ یعنی برای او مقتضی کشف مکتب وجود دارد و همین که موانع را برطرف کند، به کشف مکتب نایل می شود.
راه حل مشکل پاسخ به این پرسش است که دیدگاه های منطقی و اصولی شهید صدر چه نقشی در «روش کشفی» ایشان دارد؟ می توان با اتکا به نظریة «استقراء» شهید صدر، مشروعیت این روش را احراز کرد."