چکیده:
مناطق محروم به واسطه فقدان زیرساخت ها از قابلیت چندانی برای جذب سرمایه گذاری برخوردار نیستند. همین امر ضرورت تأمین مالی طرح های خرد در مناطق محروم با استفاده از حمایت های دولتی را دوچندان می نماید. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی امکان استفاده از روش استصناع برای تامین مالی طرح های خرد در این مناطق می پردازیم. بر اساس فرضیه مقاله، اوراق استصناع ابزاری مناسب برای تأمین مالی خرد در مناطق محروم است. یافته های پژوهش حاکی از کارایی اوراق استصناع برای تامین این هدف است. در مدل پیشنهادی، فرایند تأمین مالی خرد با ارائه درخواست سفارش ساخت کالایی مشخص از طرف یک شرکت (دولتی یا خصوصی) به بانک آغاز می گردد. این روند با معرفی گروه های تولیدکننده به بانک و انعقاد قرارداد استصناع بانک با آنها، انتشار اوراق استصناع، تأمین مالی خرد و در نهایت پرداخت سود دارندگان اوراق ادامه می یابد. مدل پیشنهادی مقاله از مزایایی همچون زمینه سازی افزایش اشتغال در مناطق محروم، جمع آوری و استفاده بهینه از منابع خرد، اطمینان بخشی نسبت به فروش محصولات تولیدی توسط تولیدکنندگان و رونق تولید برخوردار است.
Because deprived areas are lacking in infrastructures، they are not potentially capable of attracting investment. This situation highlights the necessity of financing the micro projects in deprived areas by government. Using an analytical method، this paper explores the possibility of using Istisna’a method of financing the micro projects in these areas. This paper assumes that sukkuk al-Istisna’a are a suitable way for microfinance in deprived areas. The research findings show that sukuk al-Istisna’a have a constructive role in achieving this aim. According to the proposed model، the process of microfinance begins with making an order to the bank for producing certain kind of goods by one of the public of private companies. This process being by introducing to the bank the names of production teams، signing a Istisna’a contract، issuing sukuk al-Istisna’a، microfinancing and finally delivering profits to the holders of the sukuk al-Istisna’a. The suggested model has many advantages، like; preparing the ground for boosting employment in deprived areas، collecting and making full use of micro resources، ensuring the sale of the products and creating a boom in production.
خلاصه ماشینی:
"به نظر می رسد تفکیک وام های مصرفی و تولیدی و منع استفاده از عقد قرض در ارائة تسهیلات تولیدی، با اهداف نظام اقتصادی اسلام سازگاری بهتری داشته باشد؛ زیرا آنچه از مجموع آیات و روایات درباب قرض الحسنه به دست می آید آن است که در اسلام، این نوع عقد به طور عمده، برای تأمین نیازهای مصرفی فقرا ارائه شده و دین اسلام برای فعالیت های تولیدی و تجاری، عقود مشارکتی و مبادله ای را ارائه نموده است که در آن، نه تنها نیازهای تولیدی تجاری دریافت کنندة منابع مالی برطرف می شود، بلکه بخشی از سود فعالیت اقتصادی به تأمین مالی کننده نیز می رسد.
به سبب آنکه در این تحقیق، از یک سو، تأمین مالی خرد بررسی می شود و طرح هایی که مدنظر است معمولا طرح های کوچکی هستند و از سوی دیگر، تولیدکنندگان کالاها به طور مستقیم با سفارش دهنده (بانی) وارد مذاکره نمی شوند، بنابراین، در این الگو اوراق استصناع غیرمستقیم پیشنهاد می گردد.
5. رونق تولید با توجه به اینکه در این الگو، تأمین مالی خرد با استفاده از انتشار اوراق استصناع انجام می گیرد و اوراق استصناع ابزار مناسبی برای جذب نقدینگی افراد ریسک گریز و هدایت آنها به سمت طرح های تولیدی است، بنابراین، به رونق تولید و رشد اقتصادی کمک می شود.
Karanshawy, H, 2007, "Finance Plus: A Model for the Activation of Microfinance and Medium Finance" , Paper Presented at the 1st International Conference on Inclusive Islamic Financial Sector Development (page:8).
Mannan, M, 2007, "Alternative Micro-credit Models in Bangladesh: A comparative Analysis Between Grameen Bank and Social Investment Bank Limited: Myths and realities", Paper Presented at the 1st International Conference on Inclusive Islamic Financial Sector Development, (page:12)."