چکیده:
«خود شناسی» از نخستین و ضروری ترین پرسش های و جستجوها برای انسان است . دلیل این همه تاکید بر خود شناسی چیست ؟ این جستار با توجه به ضرورت و اهمیت موضوع بر آن است تا توجه به ابعاد وجودی انسان را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار دهد. از آن جا که بررسی ابعاد وجودی انسان منتهی به خودشناسی میگردد و روان شناسی نیز که خود نوعی مطالعه عینی رفتار آدمی است می توان به این نتیجه رسید که از خودشناسی می توان به روان شناسی نیز راه پیدا کرد و از این طریق دیدگاه های مختلف و توجهات خاص دیدگاه ها، اعم دیدگاه های دینی –فلسفی و روانشناسی تجربی با یکدیگر قابل تطبیق و مقایسه است . در این رویکرد، دیدگاه های صدرالمتالهین ، ابن عربی و انسان شناسی در قرآن با نگاه به انسان در مکاتب روانشناسی تجربی مقایسه شده است . نتیجه آن که خودشناسی حقیقی به ویژه در مباحث دینی در رابطه ی انسان با خالق هستی تبیین شده در حالی که روان شناسی تجربی با این موضوع چندان آشنا نیست . در عین حال روان شناسی تجربی با پی بردن به خلاء این موضوع توجه به ابعاد روحانی انسان را در دستور کار خود قرار داده است .
خلاصه ماشینی:
"از جمله مواردی که مورد توجه قرار گرفته است موارد ذیل می باشد: ــ انسان به عنوان موجودی خاکی و ملکوتی (انسان موجودی زشت و زیبا) ــ انسان کامل و انسان معیوب و لزوم هماهنگی در رشد ابعاد مختلف انسانی با هم ــ روح انسان و اینکه انسان امین الهی است و معرفت خداوند در نهاد انسان ــ اختیار انسان و تقدیر الهی و حدود مسئولیتهای انسان ــ محرکات غریزی و معنوی انسان و تجلی غرایز معنوی و مادی ــ خود حقیقی و خود یابی و عبادت ــ مقایسه ابعاد انسان در مکاتب مختلف هندی، عقل ، عرفان و تصوف ، قدرت ، محبت ، سوسیالیسم ، اگزیستانسیالیسم با ابعاد انسان در قران و تک بعدی اندیشیدن به انسان در مکاتب دنیا ــ انسان و ایمان و انواع آگاهیهای انسان شامل خودآگاهی فطری، فلسفی، جهانی، طبقاتی، ملی، انسانی، عرفانی، پیامبرانه ــ انسان و جامعه ــ زندگی اخروی انسان و لزوم نبوت (مطهری، ١٣٨٥ و ١٣٩٢) و در کلامی دیگر: منظور از خودشناسی این است که انسان خودش را بشناسد و عظمت خود را در جهات مختلف جسمی، روحی، استعدادهاو زمینه های رشد تا بینهایت و.
و نتیجه نیافتن معنی زندگی چنان که از پیش آوردیم ، بیماری روانی است (فرانکل ، ١٣٨٨) دیدگاه آبراهام مازلو به انسان مهم ترین ویژگی انسان (دارای شخصیت سالم ) این است که وی دارای سرشت خاص خویش است ، کالبدی با ساختاری روانی دارد که می توان آن را همانند ساختار جسمی اش مورد بحث و بررسی قرار داد و این که او دارای نیازها، استعدادها و گرایشهایی است که تا حدودی مبنای ژنتیک دارند، برخی از آن ها مشخصه های تمامی نوع بشر هستند و همه خطوط فرهنگی را شامل می شوند، و برخی منحصر به فرد میباشند."