چکیده:
نظريه كنشگر شبكه به عنوان يكي از نظريه هاي مهم در مطالعات علم و فناوري، از وساطت مصنوعات و عامل بودن آنها در كنار انسان ها دفاع مي كند. مصنوعات و انسان ها واسطه هايي اند كه ماهيت يكديگر را تغيير مي دهند. از اين رو تصميم ها، كنش ها و عامليت هاي انسان امري وساطت شده است، ما «به همراه» مصنوعات تصميم خواهيم گرفت و كنش خواهيم كرد نه «به وسيله» آنها. تصميم برخاسته از يك ذات ايزوله انساني نيست و عامليت و كنش تنها متعلق به انسان نيست بلكه بر روي شبكه اي اجتماعي ـ فني از انسان و مصنوعات توزيع مي شود. اين رويكرد مسائلي را در مورد رابطه مصنوعات با انسان و عامليت و تصميم گيري انسان ها ايجاد مي كند؛ از جمله اينكه آيا عامليت توزيع شده و واسطه بودن مصنوعات، قصديت و اراده را از انسان سلب نمي كند؟، آيا به مصنوعات قصديت نمي دهد؟ چه بر سر مسئوليت هاي اخلاقي و حقوقي انسان مي آيد؟ آيا به تبع عامليت توزيع شده، مسئوليت نيز بر روي مصنوعات توزيع مي شود؟! اينها مسائلي است كه در اين مقاله به آنها خواهيم پرداخت. ما با دفاع از موضع نظريه كنشگر شبكه، نشان خواهيم داد كه نگاه شبكه اي و متقارن به مصنوعات و واسطه و عامل دانستن آنها، نه از انسان ها سلب قصديت مي كند نه لزوماً به مصنوعات قصديت مي دهد و همچنين پيامد هاي غيرشهودي در باب مسئوليت را به همراه ندارد.
خلاصه ماشینی:
آنها به شکلي متقارن ، انسان و غيرانسان را در کنار هم قرار نمي دهند و از کنش و عامليت همزمان هر دو دفاع نمي کنند، از اين رو دو حالت بيشتر وجود ندارد؛ يا مصنوعات به مجموعه اي از وســايل صرف در دست انســان ، يا ابژه هاي منفعلي که در سلطه سوژه انســاني اند، فروکاسته مي شوند (کســي که تغيير ايجاد مي کند، آغاز کننده است ، کنش مي کند، تصميم مي گيرد، انتخاب مي کند، مي سازد و...
٣ به نظر برنو لاتور٤، يکي از مدافعان اصلي نظريه کنشگر شبکه ، اين ديدگاه ها از آميزش پيشيني مصنوعات با انسان و همچنين از وساطت ٥ انسان ها و مصنوعات غفلت مي کنند؛ اولاً مصنوعات چنان مستقل و خودمختار نيســتند که اراده خود را بر ما تحميل کنند، آنها با انســان ها آميزش تاريخي داشته اند و به نحوي ماهيت هم را برســاخت کرده اند، ثانياً انســان نمي تواند از مصنوعات همچون وســيله صرف ٦ استفاده کند چرا که آنها واسطه هايي ٧ هستند که تا حدي تصميم هاي ما 0را تغيير مي دهند و تعديل مي کنند.
در وساطت تشکيل ، وقتي پيوند ميان انسان و تکنيک صورت مي گيرد، نه تنها هدف کاملاً متعلق به انســان نيســت (چراکه اين يک هدف وساطت شده است )، بلکه کنش و عامليت نيز ديگر تعلق اختصاصي به انســان ندارد.
(اينگولد، ٢٠٠٨: -٢١٣ ٢١٤) بنابراين در نظر اينگولد تقارنِ مورد نظرِ نظريه کنشگر شبکه برقرار نيست ، چرا که موجودات زنده متحرک اند (حرکت آنها ناشي از وجود خودشان است نه لزوماً يک عامل خارجي )، توجه و ادراک دارند و لذا کنش مي کنند، اما اشياء و مصنوعات چنين نيستند.