چکیده:
موضوع «اخلاق» و تهذیب آن، ازجمله مسائل مهم و مورد توجه در کتاب شریف نهجالبلاغه میباشد. از نگاه نهجالبلاغه، اصلاح اخلاق، هم دارای مبانی و هم برخوردار از روشهایی است که با توجّه به اهمیّت موضوع، تلاشهایی را برای ارائۀ سیستمِ اخلاقیِ نهجالبلاغه میطلبد. در حوزۀ مبانی اصلاح اخلاق در نهجالبلاغه، با توجّه به ارتباط پیوستۀ دین و اخلاق، مسئلۀ معرفت توحیدی و خداباوری، از نقشی کلیدی و محوری برخوردار است؛ بهخصوص با این رویکرد که مباحث توحیدی و اعتقادی، از ساحت انتزاعی بودن فاصله بگیرد و هرچه بیشتر به سمتوسوی کاربردی شدن در زندگی، حرکت کند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این نکتۀ مهم بوده است که خداباوری در مقام عمل و نه به صورت انتزاعی، چه نقشی در اصلاح اخلاق و تهذیب آن دارد و چگونه میتوان آن را در عمل پیاده کرده و موجبی برای اصلاح اخلاق و رفتار ساخت؛ لذا جهت نیل به این هدف، با روش اسنادی و تحلیلی به بررسی این موضوع در نهجالبلاغه، پرداخته شده است. از جمله نتایج این پژوهش، نمایش نقش خداباوری بهصورت عملی در کسب فضائلی همچون اخلاص، اطمینان قلبی(آرامش)، عدالتپیشگی، آزادگی، تواضع و نیز دفع رذائل مقابل آن مانند ریا، اضطرابخاطر، ظلم، ذلّت و تکبّر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"در نهادینه سازی مسائل اخلاقی در زندگی، چه در حوزة فردی و چه اجتماعی، همیشه موضوع اعتقاد و باور افراد، نقش انکارناپذیری دارد و باید دانست اخلاق ، بالأخص در حیطۀ اخلاق هنجاری، مسئله ای جـدا و بریده از جهان بینی نیست و میتوان ادعا نمود که در مکتب اسلام ، اخلاق و اعتقـاد، رابطـه ای دوسـویه دارند و بر هم اثر میگذارند (مطهری، ١٣٨٧: ٥٧٠/١)، چنان که در روایات هم میخـوانیم : «إن اللـه عـز و جل جعل محاسن الأخلاق وصلۀ بینه و بین عباده ، فیجب أحـدکم أن یتمسـک بخلـق متصـل باللـه تعـالی» (حلوانی ، ١٤٠٨: ٥٢) و علمای اسلامی نظیر ابن میـثم (بحرانـی، ١٣٤٨: ٣٠) یـا اخلاقیـونی نظیـر غزالـی (غزالی، بیتا: ١٩/١١) و ملا احمد نراقی (نراقی، ١٣٧٨: ٨٣٧) به مناسبت های مختلف ، در آثار خـود بـدان اشاره کرده یا بر آن تأکید ورزیده اند؛ بنابراین اصلاح اخلاق در حوزة رفتاری و کسب فضائل و دفع رذائـل ، نیازمند اصلاح بینش های اعتقادی بوده و هرچه بینش ها متعالیتر و به حقیقت نزدیک تـر باشـند، اصـلاح اخلاقی (تربیت دینی) نیز بهتر و سهل تر خواهد بود.
خداباوری و معرفت توحیدی صحیح ، علاوه بر نقشی که در پیدایش اصول تهذیب اخـلاق فـردی ایفـا میکند- و در بالا بدان اشاره گردید- تأثیر مستقیمی نیز در کسب فضائل و دفع رذائل اخلاقی، به ویژه در حوزة تهذیب اخلاق فردی دارد و خطبه ها، نامه ها و حکمت های نهج البلاغه ، این امر را بـه خـوبی نمایـان میسازند؛ مانند آن که فرموده اند: بدگمانی به خداوند موجب بخل و ترس و حرص میشود: «بخل ، ترس و حرص غرایز گوناگون هستند که بدگمانی به خدا آنها را در آدمی فراهم مـیآورد» (نامـه /٥٣)."