چکیده:
در کتابهای ملاحم و فتن و مجامع روایی، مجموعهای از روایات درباره حوادث آخرالزمان وجود دارد که در ظاهر دلالت میکنند بر اینکه امام زمان( مقاصد و اهداف خود را با شمشیر پیش میبرد و دست به کشتار گستردهای میزند.از اینگونه روایات، برداشتهای متفاوتی شده است؛ عدهای به ظاهر این روایات تمسک کرده و قائل به کشتار گسترده توسط امام شدهاند؛ و عدهای دیگر این دیدگاه را نپذیرفته و دلالت این روایات را ناتمام میدانند. در این نوشتار با روش تحلیل محتوا، به بررسی این دست از روایات پرداخته میشود و براساس معیارهای اجتهادی-علمی، سعی میشود فهم درستی از این روایات به دست آید. نتیجه بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که اولا اعتماد به این دسته از روایات از جهات سندی و صدوری دچار مشکل است؛ و ثانیا ظاهر این روایات از جهات مختلف با عقل و نقل در تعارض است. بنابراین، بر فرض پذیرش این روایات، نمیتوان به ظاهر آن پایبند بود.
Malahem and Fitan is a source along with the narratives in the book of Assemblies، in which there are a series of narratives about the events of the apocalypse، which appears to indicate that the Imam of the time has certain purposes and aims and his aims are forwarded with sword and the killing will wide ensue. Of these traditions have been different perceptions; Some apparently believe in the tradition and appealed to widespread killings by Imam; And others rejected this view and consider the implications of these traditions are unfinished.
In this article، through content analysis، to review these kinds of Islamic traditions and an understanding of the narrative is tried to be achieved through jurisprudential-scientific criteria. Firstly، there is no proper documentation and issuance of these types of traditions and secondly، the appearance of these traditions from different directions with its reason is in conflict. So، even on the assumption of accepting the narrative، its appearance cannot be bound.
خلاصه ماشینی:
"روایات متعدد و صحیح السندی وجود دارد که به صراحت تأکید دارند بر اینکه امام زمان( طبق سنت و سیره عملی رسول خدا( رفتار میکند (ریشهری و طباطبایی، 1393: ج1، 265، ح78 و 267، ح80؛ ج4، 359، ح772 و 495-496، ح857 و 505، ح866؛ ج5، 97، ح954 و 227، ح1065)؛ حال اگر قرار باشد مطابق این دسته از روایات، آن ح ضرت اهداف خود را با شمشیر و کشتار گسترده پیش ببرد (ریشهری و طباطبایی، 1393: ج4، 473، ح843؛ ج5، 285، ح1107 و 286، ح1109)، براساس سیره رسول خدا( رفتار نکرده است.
از سوی دیگر، عدم استناد به ظاهر این روایات، به این معنا نیست که پس از ظهور حضرت هیچگونه جنگ و کشتاری رخ نمیدهد و حضرت بدون استفاده از شمشیر که کنایه از قدرت نظامی است، حکومت عدل مهدوی را تشکیل میدهد؛ چراکه براساس مجموع روایات باب مهدویت و حتی بابهای دیگر که به تعدادی از آنها اشاره شد و نیز با توجه به واقعیات جوامع در طول تاریخ و آنچه در جریان انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، میتوان به این باور رسید که جنگ آن حضرت با سردمداران کفر و نفاق خواهد بود؛ کسانی که ملتها و امتها را به بردگی گرفتهاند و مانع رویآوری انسانها به حق و حقانیت شدهاند."