چکیده:
بیشتر پندار ها، نگره ها و نظریه های مطرح درباره وجود و نحوه وجود خداوند، یا مبتلا به عارضه تعطیل هستند یا آلوده به تشبیه. در این میان، برپایه قرآن و روایات، تنها رویکرد صحیح، اثبات بدون تشبیه (نفی همزمان تعطیل و تشبیه) است. لازمه های نفی تعطیل عبارتند از: اقرار به وجود خداوند و اقرار به کمالات خداوند. لازمه های اصلی نفی تشبیه نیز عبارتند از: بی همتایی خداوند در تعقل ناپذیری، تصورناپذیری، قیاس ناپذیری، اکتناه ناپذیری، توصیف ناپذیری و کیفیت ناپذیری. در بیانی عمیق تر، مراد حقیقی خروج از حد تشبیه عبارت است از عدم تعیین چگونگی برای ذات و صفات خداوند. همچنین برای رهایی از فرو افتادن در مهلکه تعطیل یا تشبیه، باید خداوند را جز به آنچه او خود را وصف کرده، وصف نکنیم. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا پس از نشان دادن ضرورت نفی تعطیل و تشبیه از ذات حق، لازمه های این دو قاعده جامع الاطراف تحلیل شود تا رهپویان وادی توحید به شرط پایبندی به شاخصه ها و لازمه های این دو قاعده، حداقل به لحاظ نظری و عقلی، از فروغلتیدن در هر دو مهلکه ایمان سوز در امان باشند.
خلاصه ماشینی:
"(همان: 80) بند آخر این روایت، توهمناپذیری خداوند را یکی از لازمههای نفی تشبیه معرفی میکند؛ از همینرو، در کافی و توحید صدوق از امام صادق× نقل شده است که: «من عبد الله بالتوهم فقد کفر»؛ (کلینی، 1362: 1 / 87 ؛ صدوق، 1398 ق: 220) یعنی: «هر که آفریدگار را عبادت نماید و مراد، معنایی باشد که در ذهن و خاطر او خلجان دارد، به این (دلیل) که معبود او امر متصور و مرتسم در ذهن او است، این عقیده کفر و الحاد است».
(زمر / 3) مفهوم فطری و در نتیجه مسلم و بدیهی بودن وجود خداوند در قرآن و روایات به این معنا نیست که در نصوص دینی، هیچ برهانی برای اثبات وجود او اقامه نشده باشد؛ بلکه به منظور تنبیه و احیای ارتکاز فطری، براهینی در برخی از آیات اقامه شده است (جوادی آملی، 1386: 28 ـ 27؛ و 297) که اهم آنها عبارتند از: حدوث، امکان، حرکت، نظم، هدایت، معقولیت یا شرطبندی، معجزه، فسخ عزائم، نفس، تجربه دینی، فطرت، صدیقین.
(مجلسی، 1404: 4 / 297) از امام صادق× نقل شده است که: هر کس در چگونگی خداوند فکر کند، هلاک شود: «من نظر فی الله کیف هو هلک»؛ (کلینی، 1362: 1 / 93) چراکه به تعبیر حضرت علی×: ذهنها از تعیین کیفیت برای کیفیتبخش به موجودات حیران هستند.
(همان: 128) در همین جهت، معنای صحیح «الله اکبر» در روایات، وصفناپذیری خداوند بیان شده است؛ بدین معنا که «خدا بزرگتر از آن است که وصف شود»: «الله أکبر من أن یوصف»؛ (کلینی، 1362: 1 / 117) چراکه او در وصف هیچ مخلوقی نمیگنجد (صدوق، 1398 ق: 45) و هرکه خداوند را توصیف کند، قطعا او را محدود ساخته است: «من وصف الله فقد حده» و چنین فردی قطعا در دام تشبیه فروغلتیده است."