چکیده:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بیهقی از جمله آثاری است که بررسی آن در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی میسر است و به تحلیلگر امکان میبخشد تا رابطه قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در این اثر آشکار سازد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی زبانشناختی داستان «مرگ بونصر مشکان» از تاریخ بیهقی، به لایههای زیرین و پنهان متن ـ یعنی وضعیت رابطه قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنوی ـ برسد و با کنار هم گذاشتن ایدئولوژیهای مختلف در درون متن، به آشناییزدایی انتقادی دست پیدا کند. برای این کار، از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده میشود و متن در سه لایه توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار میگیرد. در سطح توصیف، بیشتر بر انتخاب نوع واژگان، شخصیتها و جنبههای استعاری تاکید شده است که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیان میکند. فضای سرد و بیروح حاکم بر داستان، اختناق اوضاع اجتماعی آن دوره و حس آزادیطلبی توام با یاس شخصیت اصلی داستان که در کلمات و عبارات متن نهفته و نویسنده با هنرمندی تمام آنها را کنار هم آورده است، از ویژگیهای برجسته این بخش به شمار میآید. در سطح تفسیر، بحران عاطفی و روانی حاکم بر اجتماع آن دوران و گفتمان طیفهای مختلف با پیوندی بینامتنی تفسیر میشود. در سطح تبیین، تقابل آسایش روحی و پریشانی، تعهد و بیتعهدی، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، همگی، فضای داستان را در هیجان تقابلی فرومیبرد.
خلاصه ماشینی:
"این پژوهش بر آن است تا با بررسـی زبـان شـناختی داستان «مرگ بونصر مشکان » از تاریخ بیهقی، به لایه های زیرین و پنهان متن ـ یعنی وضعیت رابطۀ قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنـوی ـ برسـد و بـا کنـار هـم گذاشـتن ایـدئولوژیهـای مختلـف در درون مـتن ، بـه آشناییزدایی انتقادی دست پیدا کند.
در بررسـی تحلیل گفتمان انتقادی داستان «مرگ بونصر» در سطح توصـیف ، بیشـتر بـر ایـن مـوارد تمرکـز میشود: انتخاب نوع واژگان ، شخصـیت هـا، مکـان هـا و هـم نشـینی و هـم آیـی، تضـاد معنـایی، شاخص ها، کاربرد ضمایر، مجهول سازی و جنبه های استعاری که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیشتر بیان میکند.
٩. و گفتند که شراب کدو بسیار دادندش با نبیذ (بیهقی، ١٣٧١: ٩٢٨) نویسنده روند داستان را با استفادة بجا از واژگان منفیساز، به سویی پیش میبرد تـا خواننـده را از اوج نارضایتی بونصر از تصمیمات و رفتارهای شاه آگاه سازد؛ به همـین خـاطر اسـت کـه اکثر جملات به کاررفته در این داستان ، به صورت مثبت آمده اند و نکتۀ قابل توجه این است کـه اکثر جملات منفی از سوی بونصر و یا خطاب به او (از جانب امیـر یـا سـایر بـدخواهان ) اسـت ؛ حتی اگر جمله از لحاظ دستوری منفی نباشد، معنی و ایدة منفی از آن برداشت میشود: ١٠.
آنچه در این عرصۀ رقابتی نمود دارد، غلبۀ گفتمان قدرت و اقتدارطلبی بر گفتمـان مردمـی و آزادیطلبانه است که بخش اعظم آن با نمایش قدرت و استبداد توسط شخص امیـر صـورت میگیرد، از جمله : تبعید مسعود رازی شاعر بـه خـاطر سـرودن قصـایدی در انـدرز امیـر، طلـب کردن تعدادی اسب و اشتر از مقامات ایرانی بدون مشورت با افراد ذیصلاحی چون بونصـر، و نیز مصادرة اموال بونصر پس از مرگ وی."