چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت در سکوت میان کارکنان و ایجاد بیتفاوتی سازمانی اجرا شد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کارکنان ادارۀ کل ورزش و جوانان استان کرمان بود که به روش تمامشماری، همگی جزو نمونۀ تحقیق محسوب شدند (92=n). گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای شخصیت (دنوی و اُسوالد، 2012)، سکوت کارکنان (برینزفیلد، 2009) و بیتفاوتی سازمانی (داناییفرد و همکاران، 1389) انجام گرفت. از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج، حاکی از وجود ارتباط معکوس و معنادار میان وظیفهشناسی، تجربهپذیری و برونگرایی با سکوت و بیتفاوتی سازمانی بود. یافتههای حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد شخصیت بر سکوت کارکنان و بیتفاوتی سازمانی تأثیری مستقیم دارد و از طریق سکوت کارکنان نیز بر بیتفاوتی اثر غیرمستقیم میگذارد. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت کارکنان وظیفهشناس، تجربهپذیر و برونگرا، در مقابل مشکلات سازمان سکوت نخواهند کرد و به آیندۀ سازمان حساس خواهند بود. در نتیجه اگر سازمانها بهدنبال ایجاد فرهنگ اظهار نظر در سازمان هستند، باید شخصیت را بهعنوان بخشی از فرایند برنامهریزی منابع انسانی در نظر بگیرند.
The aim of this study was to examine the role of personality in employees silence and organizational indifference. The statistical population consisted of all employees in Sport and Youth general office of Kerman province and all of them were selected as the sample by census sampling method (n=92). Data were collected by big five personality (Den Eve and Oswald, 2012), employee silence (Brinsfield, 2009) and organizational indifference (Danaei Fard et al., 2009) questionnaires. Pearson correlation coefficient and path analysis were used to analyze the data. The results revealed a significant reverse relationship between conscientiousness, openness to experience and extraversion with silence and organizational indifference. Findings from path analysis showed that personality had a direct effect on employees silence and organizational indifference and it indirectly influenced indifference through employees silence. Therefore, it can be concluded that those employees with conscientiousness, openness to experience and extraversion personality would not be silent on the problems in the organization and will be sensitive to the future of the organization. Thus, if organizations seek to have the culture of comments, they should consider personality as a part of human resources planning process.
خلاصه ماشینی:
دانشیار، دانشکدة تربیت بدنی دانشگاه اصفهان ، اصفهان ، ایران چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت در سکوت میان کارکنان و ایجاد بی تفاوتی سازمانی اجرا شد.
گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های شخصیت (دنوی و اسوالد، ٢٠١٢)، سکوت کارکنان (برینزفیلد، ٢٠٠٩) و بی تفاوتی سازمانی (دانایی فرد و همکاران ، ١٣٨٩) انجـام گرفـت .
ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های شخصیت (دنوی و اسوالد، ٢٠١٢)، سکوت کارکنان (برینزفیلد، ٢٠٠٩) و بی تفاوتی سازمانی (دانایی فرد و همکاران ، ١٣٨٩) بود.
(رجوع شود به تصویر صفحه) جدول ٢ ضرایب همبستگی میان ابعاد شخصیتی کارکنان با رفتارهای سکوت و مؤلفه های بی تفاوتی سازمانی را نشان می دهد.
با توجه به سطوح معناداری که کوچک تر از پنج صدم بود، می توان نتیجه گرفت که ارتباط معناداری بین ابعاد شخصیت با سکوت کارکنان و بی تفاوتی سازمانی وجود دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) به منظور بررسی نقش شخصیت در سکوت کارکنان و بی تفاوتی سازمانی از شیوة تحلیل مسیر استفاده شد.
بحث و نتیجه گیری در پژوهش حاضر نقش شخصیت در بروز رفتار سکوت میان کارکنان و ایجاد بی تفاوتی سازمانی بررسی شد.
به طور خاص نیز در پژوهش های شریفی و اسلامیه (١٣٩٢) و افخمی و خلیلی (١٣٩١)، ارتباط میان عوامل شخصیتی با سکوت کارکنان نشان داده شده بود (٤، ١).
در یافته های آزمون همبستگی نیز می توان به وجود ارتباط معکوس و معنادار میان وظیفه شناسی ، تجربه پذیری و برون گرایی با سکوت اشاره کرد که با یافته های پژوهش افخمی و خلیلی (١٣٩١) مشابهت دارد (١).