چکیده:
هدف از این مقاله بررسی تاثیراتی است که استراتژیهای تجاری شرکت هم بطور مستقیم و هم بطور غیرمستقیم از طریق بازارگرایی بر ارائه و توسعه محصول جدید دارند. در این راستا چارچوبی ارائه شده است که بهرهگیری شرکتها از استراتژی رهبری هزینه، استراتژی تمایز و استراتژی تمرکز را به مشتری مداری، رقیب مداری و توسعه محصول جدید ربط می دهد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات از نوع تحقیقات کمی و غیر آزمایشی؛ و از نظر نحوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 17 شرکت خصوصی فعال در بازار بیمه ایران، جامعه آماری تحقیق حاضر بودندکه در این تحقیق تمامی جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شده است. به منظور جمعآوری دادهها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه مورد تایید متخصصان و اساتید حوزه مدیریت و بازاریابی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، 87/0 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل از روشهای آماری توصیفی و آمار استنباطی(آزمونهای همبستگی، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری) استفاده شد.
نتایج این تحقیق حاکی از این بود که تاکید بیشتر بر استراتژی تمرکز باعث کاهش میزان توسعه و ارائه محصولات جدید شده و در عین حال تاثیری مثبت بر مشتری مداری خواهد داشت؛ استراتژی تمایز بر توسعه و ارائه محصول جدید، مشتری مداری و رقیب مداری تواما تاثیر مثبت خواهد داشت و نهایتا استراتژی رهبری هزینه فقط بر رقیب مداری موثر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در این راسـتا چـارچوبی ارائـه شده است که بهره گیری شرکت ها از استراتژی رهبری هزینه ، استراتژی تمایز و استراتژی تمرکز را بـه مشتری مداری، رقیب مداری و توسعه محصول جدید ربط می دهد.
بنابراین در این تحقیق با بررسی تقسیم بندیهای گوناگون از استراتژی، استراتژی های عمومی پورتر به عنوان چارچوب و مبنای مفهومی شناخت استراتژیهای صنعت بیمه مورد استفاده قرار گرفت .
بنابر این بر طبق دسته بندی استراتژیک عمومی پورتر، استراتژیهای شرکت نمیتواند چیزی به جز ٣ استراتژی رهبری هزینه ، تمایز و تمرکز باشد و در این تحقیق این ٣ نوع استراتژی به عنوان متغیر مستقل تحقیق در نظر گرفته می شوند و سپس به بررسی رابطه هر یک از این ٣ استراتژی با عملکرد شرکت در معرفی و توسعه محصولات پرداخته خواهد شد.
یافته ها فرضیه اول : استفاده شرکت از استراتژی رهبری هزینه رابطه معنادار و مثبتی با رقیب مداری آن دارد.
فرضیه پنجم : تاکید شرکت بر رقیب مداری با تقویت مشتری مداری، رابطه مثبتی با معرفی و توسعه محصول جدید دارد.
فرضیه ششم : استفاده شرکت از استراتژی تمرکز رابطه معنادار و منفی با معرفی و توسعه محصول جدید دارد.
فرضیه هفتم : استفاده شرکت از استراتژی تمایز رابطه معنادار و مثبتی با معرفی و توسعه محصول جدید دارد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) چون مقدار سطح معنیداری ٠/٠٠٠ می باشد و کوچک تر از مقدار خطا ٠/٠٥ میباشد پس فرض یک را نتیجه میگیریم یعنی ارتباط معنیداری بین این دو متغیر وجود دارد.