چکیده:
استادان و دانشجویان با توجه به جایگاهی که در جامعه دارند از مهمترین محرکهای سازمانی محسوب میشوند و نقش محوری در توسعه و رشد کیفیت آموزش عالی ایفا میکنند. امروزه اکثر دانشگاه ها ی معتبر دنیا در پی یافتن روشهای آموزشی هستند که موجب ارتقای یادگیری مداوم، خلاق و خود محور دانشجویان گردد . بسیاری از نظریهپردازان معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک تدریس منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان به دست آید. در خلال دهه های گذشته رویکردهای مختلف روانشناسی با تمرکز بر تفاوت های فردی، تجربه و روش های عینی با ارایه نظریه های مختلف در حیطه یادگیری بر تدوین اصول مربوطه پرداخته و بر اساس مطالعات روشهایی را برای یادگیری طراحی و پیشنهاد کرده اند. از این رو هدف این پژوهش بررسی نقش مولفه های آموزشی در یادگیری دانشجویان پیام نور شهر ری می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش گردآوری و استنتاج داده ها استقرایی- تحلیلی و از لحاظ نحوه اجرا و طرح تحقیق پیمایشی است و همچنین به دلیل بررسی میزان تاثیر مولفه های آموزشی (روش تدریس خلاق، محتوای آموزشی، ارزشیابی، محیط فیزیکی، آموزشگر و مدیریت) بر یادگیری دانشجویان، این تحقیق از نوع پژوهشهای توصیفی میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه با 49 سنجه در قالب طیف لیکرت (خیلی زیاد تا خیلی کم)استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرری می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان میدهد که چهار عامل محتوای آموزشی، ارزشیابی، آموزشگر، روش تدریس در چهارگام به ترتیب وارد معادله رگرسیون شدند و در مجموع 1/49 درصد از واریانس تاثیر در یادگیری را تبیین میکنند. و در پایان با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، پیشنهادات کاربردی که به رفع برخی از مشکلات دانشگاه و دانشجویان خواهد بود ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
اين تحقيق از لحاظ هدف کاربردي ، از لحاظ روش گردآوري و استنتاج داده ها استقرايي- تحليلي و از لحاظ نحوه اجرا و طرح تحقيق پيمايشي است و همچنين به دليل بررسي ميزان تاثير مولفه هاي آموزشي (روش تدريس خلاق ، محتواي آموزشي ، ارزشيابي، محيط فيزيکي، آموزشگر و مديريت ) بر يادگيري دانشجويان ، اين تحقيق از نوع پژوهش ¬هاي توصيفي مي ¬باشد.
١-١- بيان مساله مسئله اي که از زمان هاي دور در حوزه ي آموزش و پرورش و روانشناسي تربيتي مطرح بوده و اکنون نيز با اهميت ويژه اي مطرح ميشود اين است که چه کنيم تا دانش آموزان و دانشجويان در آموختن موفق باشند و بتوانند شخصا يادگيري خود را اداره و رهبري کنند، مسئوليت يادگيري را مسئوليت شخصي تلقي کنند، شخصا رفتار خود را کنترل کنند و متکي به معلم بار نيايند، به عبارت ديگر، يادبگيرند که شخصا يادبگيرند، به آموختن خويش اعتماد کنند، خود برانگيخته باشند و آموختن يا مطالعه شان را به کلاس و مطالب کليشه اي محدود نکنند.
معيني کيا و بابلان (٢٠١٠) پژوهشي به منظور بررسي نقش سبک يادگيري در يادگيري زبان دوم در دانشگاه پيام نور اردبيل انجام دادند يافته هاي اين پژوهش نشان داد که ميانگين نمرات فراگيراني که از سبکهاي متفاوتي استفاده ميکنند به طور معني داري متفاوت از ديگر فراگيراني است که خود را محدود به کاربرد يک نوع سبک ميکنند.
در ايران نيز پژوهش هايي بسياري در زمينه سبک يادگيري و مربوط به رشته پرستاري و پزشکي انجام شده است ؛ به عنوان نمونه ، ولي زاده و ديگران (١٣٨٥) به بررسي سبک هاي يادگيري دانشجويان پرستاري دانشگاه تبريز پرداخته اند و نتيجه گرفتند که دانشجويان بيشتر از سبک يادگيري جذب کننده و همگرا استفاده ميکنند.