خلاصه ماشینی:
"آیا کاهش و فقدان تجربههای زیستی متنوع و واقعی و وابستگی به فضای مجازی در کاهش خلاقیت هنرمندان تأثیر داشته؟ "خلاقیت"، مفهوم پیچیدهای است و باید دید شما آن را به چه معنا به کار میبرید.
کانت درست تشخیص داده بود که "نبوغ" - واژهی ترجیحی کانت به جای خلاقیت - توانایی خلق چیزی است که تابع هیچ قاعده و قانونی نباشد، یا به تعبیر سادهتر، نتوان آن را به صراط هیچ قاعدهای مستقیم کرد، اما در همان حال باید الگو قرار گیرد.
این تعریف بسیار ظریفی است و "اصالت" یا متفاوت بودن را شرط اثر هنری میشمارد اما در همان حال نسبت معقول آن با سنت را هم حفظ میکند و در نتیجه هنرمندان دیگر را به وجود نبوغشان آگاه میسازد.
چرا اکثر نویسندگان ما (حتی نویسندگان بزرگمان) تنها یک اثر شاخص دارند و بعد از آن سایر کارهایشان به پای آن اثر نمیرسد و درواقع انگار تمام میشوند و نداریم نویسندهای که دو یا سه اثر هموزن داشته باشد؟ پدیدهی مورد نظر شما چیزی است که زنده یاد گلشیری از آن به "جوانمرگی" تعبیر میکرد.
اما در مجموع طی این چهار دههی اثر فوقالعادهای از دل این وقایع در قاب یک رمان یا داستان عالی بیرون نیامده به نظر شما چرا؟ در ادبیات "مکتبی" یا "ارزشی" اینطور نبوده؛ دستکم جنگ در شعر و داستان متعلق به این جریان بازتاب وسیعی داشته است، اما حتی در این جریان هم کمتر رمانی در حد زمین سوخته احمد محمود نوشته شده است."